فصول

  1. 1
  2. 2
  3. 3
  4. 4
  5. 5
  6. 6
  7. 7
  8. 8
  9. 9
  10. 10
  11. 11
  12. 12
  13. 13
  14. 14
  15. 15
  16. 16
  17. 17
  18. 18
  19. 19
  20. 20
  21. 21
  22. 22
  23. 23
  24. 24
  25. 25
  26. 26
  27. 27
  28. 28
  29. 29
  30. 30
  31. 31

کتاب عهد عتیق

عهد جدید

امثال 29 هزارۀ نو (NMV)

1. آن که با وجود توبیخهای بسیار سر خم نمی‌کندناگهان خواهد شکست و علاجی نخواهد بود.

2. با ترقی پارسایان، مردم شادی می‌کنند،با حکومت شریران، ناله!

3. مردی که حکمت را دوست می‌دارد،مایۀ شادی پدر خویش است،اما رفیق فاحشه‌ها اموال را بر باد می‌دهد.

4. پادشاهْ با عدالت، مملکت را استوار می‌سازد،اما مرد رشوه‌خوار آن را ویران می‌کند.

5. آن که تملّق همسایه‌اش را بگوید،دامی برای پاهای وی می‌گسترد.

6. بدکار در خلافکاری خود به دام می‌افتد،اما پارسا می‌تواند سرود بخواند و شادمان باشد.

7. پارسا به حقوق بینوایان توجه دارد،اما شریر را چنین درکی نیست.

8. تمسخرگران شهر را به آشوب می‌کشند،اما حکیمان خشم را فرو می‌نشانند.

9. چون حکیم و نادان علیه یکدیگر به محکمه روند،دمی برآشفتن خواهد بود و دمی تمسخر، اما بی‌حاصل!

10. مردان خون‌ریز از مردِ راست نفرت دارند،اما صالحان در پی سلامت جان اویند.

11. نادان همۀ خشم خود را بی‌مهابا بروز می‌دهد،اما حکیم آن را بازمی‌دارد.

12. حاکمی که به سخنان دروغ گوش سپارد،خادمانش، همه شریر خواهند بود.

13. فقیر و ظالم در این اشتراک دارند:نور چشم هر دو از خداوند است.

14. پادشاهی که بر بینوایان به انصاف داوری کند،تختش تا به ابد برقرار می‌ماند.

15. چوب و توبیخ، حکمت می‌بخشد،اما جوانی که به حال خود رها شود،مادرش را شرمسار می‌سازد.

16. با ترقی شریران، نافرمانی هم ترقی می‌کند،اما پارسایان سقوط آنان را خواهند دید.

17. فرزندِ خود را ادب کن که تو را آسودگی خواهد بخشید،و مایۀ خشنودی جانت خواهد بود.

18. آنجا که رؤیا نباشد، مردم افسارگسیخته می‌شوند؛اما مبارک است آن که شریعت را نگاه می‌دارد.

19. غلام تنها با نصیحت ادب نمی‌شود؛زیرا آن را می‌فهمد، اما به جا نمی‌آورد.

20. آیا کسی را دیده‌ای که در سخن گفتن عجول باشد؟به نادان بیش از او امید هست.

21. آن که غلام خود را از جوانی به ناز پروَرَد،سرانجام او را وارث خویش خواهد یافت!

22. مرد کج‌خُلق نزاع برمی‌انگیزد،و شخص تندخو، گناهان بسیار مرتکب می‌شود.

23. غرور آدمی او را خوار می‌سازد،اما شخص افتاده‌دل عزّت می‌یابد.

24. شریک دزد، دشمن جان خویش است؛او قسم داده می‌شود، اما هیچ نمی‌گوید.

25. ترس از انسان دام می‌شود،اما آن که بر خداوند توکل کند، ایمن می‌ماند.

26. بسیاری جویای نظر لطف حاکمند،اما خداوند است که آدمیان را دادرسی می‌کند.

27. پارسایان از آنان که راه خود را کج می‌سازند، کراهت دارند،شریران، از آنان که در راه راست استوار می‌مانند.