کتاب عهد عتیق

عهد جدید

مزمور 31:6-19 هزارۀ نو (NMV)

6. مرا با پیروان بتهای بی‌ارزش کاری نیست؛من بر خداوند توکل دارم.

7. محبت تو مایۀ شادی و سرور من خواهد بود،زیرا که مصیبت مرا دیده‌ایو از تنگیهای جانم نیک آگاهی.

8. مرا به دست دشمن نسپردیبلکه پاهایم را در جای وسیع بر پا داشتی.

9. خداوندا، مرا فیض عطا فرما،زیرا که در تنگی هستم؛چشمانم از غصه کاهیده شده است،جان و تن من نیز.

10. زیرا زندگی‌ام از غم به سر آمده،و سالهایم از ناله؛به سبب گناهم نیرویی در من نمانده،استخوانهایم پوسیده است.

11. به سبب همۀ دشمنانم مضحکه شده‌ام،بخصوص نزد همسایگانم.دوستانم از من می‌هراسند؛هر که مرا در بیرون بیند، از من می‌گریزد.

12. همچون مُرده از خاطره‌ها رفته‌ام؛و چون کوزۀ شکسته گشته‌ام.

13. زیرا افترا از بسیاری می‌شنوم،و در هر سو رعب و وحشت است؛بر من با هم توطئه می‌چینندو به قصد جانم دسیسه می‌کنند.

14. و اما من بر تو، ای خداوند، توکل می‌دارم؛و می‌گویم: «خدای من تو هستی.»

15. زمانهای من در دستان توست؛مرا از چنگ دشمنان و آزاردهندگانم برهان.

16. روی خود را بر خدمتگزارت تابان ساز؛در محبتت مرا نجات بخش.

17. خداوندا، مگذار سرافکنده شوم،زیرا که تو را می‌خوانم؛باشد که شریران سرافکنده شوندو در خاموشی به هاویه فرو روند.

18. باشد که لبهای دروغگویشان خاموش شود،که با غرور و اهانتبر ضد پارسایان سخن به گستاخی می‌گویند.

19. وه که چه عظیم است احسان توکه برای ترسندگانت ذخیره کرده‌ای،و آن را برای کسانی که در تو پناه می‌جویند،در برابر چشمان بنی‌آدم به عمل می‌آوری.

خوانده شده فصل کامل مزمور 31