کتاب عهد عتیق

عهد جدید

مزمور 31:1-13 هزارۀ نو (NMV)

1. در تو، خداوندا، پناه جُسته‌ام،مگذار هرگز سرافکنده شوم؛در عدل خویش مرا خلاصی ده.

2. گوش خویش به من فرا دار،و به‌زودی به رهایی‌ام بیا؛برایم صخرۀ امنیت باشو دژِ استوار، تا نجاتم بخشی.

3. براستی که صخره و دژ من تویی،پس به‌خاطر نام خود مرا هدایت و رهبری کن.

4. مرا از دامی که در راه من گسترده‌اند، به در آر،چراکه تو پناهگاه منی.

5. روح خود را به دست تو می‌سپارم؛تو مرا فدیه کرده‌ای، ای یهوه خدای امین.

6. مرا با پیروان بتهای بی‌ارزش کاری نیست؛من بر خداوند توکل دارم.

7. محبت تو مایۀ شادی و سرور من خواهد بود،زیرا که مصیبت مرا دیده‌ایو از تنگیهای جانم نیک آگاهی.

8. مرا به دست دشمن نسپردیبلکه پاهایم را در جای وسیع بر پا داشتی.

9. خداوندا، مرا فیض عطا فرما،زیرا که در تنگی هستم؛چشمانم از غصه کاهیده شده است،جان و تن من نیز.

10. زیرا زندگی‌ام از غم به سر آمده،و سالهایم از ناله؛به سبب گناهم نیرویی در من نمانده،استخوانهایم پوسیده است.

11. به سبب همۀ دشمنانم مضحکه شده‌ام،بخصوص نزد همسایگانم.دوستانم از من می‌هراسند؛هر که مرا در بیرون بیند، از من می‌گریزد.

12. همچون مُرده از خاطره‌ها رفته‌ام؛و چون کوزۀ شکسته گشته‌ام.

13. زیرا افترا از بسیاری می‌شنوم،و در هر سو رعب و وحشت است؛بر من با هم توطئه می‌چینندو به قصد جانم دسیسه می‌کنند.

خوانده شده فصل کامل مزمور 31