کتاب عهد عتیق

عهد جدید

مزمور 119:83-100 هزارۀ نو (NMV)

83. هرچند مانند مَشکی فرسوده در دودم،اما فرایض تو را از یاد نبرده‌ام!

84. خادمت تا به کِی منتظر بماند؟کی آزاردهندگانم را داوری خواهی کرد؟

85. متکبران برایم چاله‌ها کنده‌اند،که بر خلاف شریعت توست.

86. فرمانهای تو جملگی قابل اعتماد است؛به ناحق آزارم می‌دهند؛ یاری‌ام فرما!

87. نزدیک بود مرا از روی زمین نیست گردانند،اما احکام تو را ترک نگفتم.

88. بر حسب محبت خود مرا زنده بدار،تا شهادات دهان تو را نگاه دارم.

89. خداوندا، کلام تو جاودانهدر آسمانها استوار است.

90. امانت تو نسل اندر نسل است،تو زمین را بنیان نهادی، و پابرجا می‌ماند.

91. آنها به حکم تو تا به امروز برقرارند،زیرا همه چیز در خدمت توست.

92. اگر شریعت تو مایۀ لذت من نمی‌بود،همانا در مصیبت خود هلاک می‌شدم!

93. احکام تو را هرگز از یاد نمی‌برم،زیرا به واسطۀ آنها مرا زندگی بخشیدی!

94. من از آن تو هستم؛ پس نجاتم ده!زیرا جویای احکام تو بوده‌ام.

95. شریران منتظرند تا مرا هلاک کنند،اما من به شهادات تو می‌اندیشم.

96. برای هر کمالی حدی می‌بینم،اما فرمان تو بی‌نهایت وسیع است!

97. شریعت تو را چقدر دوست می‌دارم!تمامی روز تفکر من است.

98. فرمان تو مرا از دشمنانم حکیم‌تر می‌سازد،زیرا که همواره نزد من است.

99. از همۀ آموزگارانم خردمندتر گشته‌ام،زیرا که در شهادات تو تأمل می‌کنم.

100. از ریش‌سپیدان فهیم‌تر شده‌ام،زیرا که احکام تو را نگاه می‌دارم.

خوانده شده فصل کامل مزمور 119