کتاب عهد عتیق

عهد جدید

مزمور 119:81-92 هزارۀ نو (NMV)

81. جان من برای نجاتِ تو مدهوش گشته،اما به کلام تو امیدوارم.

82. دیدگانم در انتظارِ وعدۀ تو کم‌سو شده؛می‌پرسم: «پس کی مرا تسلی خواهی داد؟»

83. هرچند مانند مَشکی فرسوده در دودم،اما فرایض تو را از یاد نبرده‌ام!

84. خادمت تا به کِی منتظر بماند؟کی آزاردهندگانم را داوری خواهی کرد؟

85. متکبران برایم چاله‌ها کنده‌اند،که بر خلاف شریعت توست.

86. فرمانهای تو جملگی قابل اعتماد است؛به ناحق آزارم می‌دهند؛ یاری‌ام فرما!

87. نزدیک بود مرا از روی زمین نیست گردانند،اما احکام تو را ترک نگفتم.

88. بر حسب محبت خود مرا زنده بدار،تا شهادات دهان تو را نگاه دارم.

89. خداوندا، کلام تو جاودانهدر آسمانها استوار است.

90. امانت تو نسل اندر نسل است،تو زمین را بنیان نهادی، و پابرجا می‌ماند.

91. آنها به حکم تو تا به امروز برقرارند،زیرا همه چیز در خدمت توست.

92. اگر شریعت تو مایۀ لذت من نمی‌بود،همانا در مصیبت خود هلاک می‌شدم!

خوانده شده فصل کامل مزمور 119