18. قدمهای ما را میپاییدند،چندان که در کوچههای خود راه نمیتوانستیم رفت؛سرانجامِ ما نزدیک شده و روزهای ما پایان یافته بود،زیرا که اَجَل ما رسیده بود.
19. تعقیبکنندگانِ ما،از عقابهای آسمان چابکتر بودند؛بر کوهها تعقیبمان کردند،و در صحرا به کمینمان نشستند.
20. مسیحِ خداوند که نَفَس ما بود،در حفرههای آنها گرفتار آمد،همان که دربارهاش میگفتیم:«زیر سایۀ او در میان قومها زیست خواهیم کرد.»
21. شادی کن و مسرور باش، ای دختر اَدوم،ای که در سرزمین عوص ساکنی؛به تو نیز این پیاله خواهد رسید،و مست شده، خود را عریان خواهی ساخت.