فصول

  1. 1
  2. 2
  3. 3
  4. 4
  5. 5
  6. 6
  7. 7
  8. 8
  9. 9
  10. 10
  11. 11
  12. 12
  13. 13
  14. 14
  15. 15
  16. 16
  17. 17
  18. 18
  19. 19
  20. 20
  21. 21
  22. 22
  23. 23
  24. 24
  25. 25
  26. 26
  27. 27
  28. 28
  29. 29
  30. 30
  31. 31
  32. 32
  33. 33
  34. 34
  35. 35
  36. 36
  37. 37
  38. 38
  39. 39
  40. 40
  41. 41
  42. 42
  43. 43
  44. 44
  45. 45
  46. 46
  47. 47
  48. 48

کتاب عهد عتیق

عهد جدید

حِزقیال 2 هزارۀ نو (NMV)

دعوت حِزقیال

1. مرا گفت: «ای پسر انسان، بر پای خود بایست تا با تو سخن گویم.»

2. و چون با من سخن می‌گفت، روح به من درآمد و مرا بر پاهایم بر پا داشت؛ و او را شنیدم که با من سخن می‌گفت.

3. مرا گفت: «ای پسر انسان، تو را نزد بنی‌اسرائیل می‌فرستم، نزد قومی عِصیانگر که بر من عِصیان ورزیده‌اند. آنان و پدرانشان تا بدین روز بر من طغیان کرده‌اند.

4. من تو را نزد نسل ایشان می‌فرستم که گستاخ و سرسختند، تا بدیشان بگویی: ”خداوندگارْ یهوه چنین می‌فرماید.“

5. خواه ایشان بشنوند و خواه نشنوند - زیرا که خاندانی عِصیانگرند - خواهند دانست که در میانشان نبی‌ای هست.

6. و تو ای پسر انسان، از آنان مترس و از سخنانشان مَهراس، حتی اگر خارها و خَلَنگها پیرامون تو باشند و در میان عقربها بنشینی. آری، از سخنان ایشان مترس و از نگاهشان بیم مدار، زیرا که خاندانی عِصیانگرند.

7. کلام مرا به ایشان بگو، خواه بشنوند و خواه نشنوند، زیرا که عِصیانگرند.

8. «اما تو ای پسر انسان، به آنچه تو را می‌گویم، گوش فرا ده. مانند این خاندان عِصیانگر، عاصی مباش؛ دهان خود بگشا و آنچه را به تو می‌دهم، بخور.»

9. چون نگریستم، اینک دستی به سوی من دراز شده بود، و در آن طوماری بود.

10. پس آن را در برابر من برگشود؛ بر پشت و روی آن نوشته‌ها بود و بر آن نوحه و ناله و وای نوشته شده بود.