کتاب عهد عتیق

عهد جدید

۲پادشاهان 5:4-8 هزارۀ نو (NMV)

4. پس نَعَمان نزد آقای خود رفت و گفتۀ آن دختر اسرائیلی را به عرض او رساند.

5. پادشاهِ اَرام فرمود: «به آنجا برو! من نیز برای پادشاه اسرائیل نامه‌ای خواهم فرستاد.»پس نَعَمان با ده وزنه نقره، شش هزار مثقال طلا و ده دست جامه روانه شد.

6. نامه‌ای نیز برای پادشاه اسرائیل آورد، به این مضمون: «این نامه را با خادمم نَعَمان برای تو می‌فرستم تا او را از جذامش شفا بخشی.»

7. پادشاه اسرائیل به محض خواندن نامه، جامه بر تن درید و گفت: «مگر من خدا هستم که بمیرانم و زنده کنم که این شخص کسی را جهت شفا از جذام نزد من فرستاده است؟ اینک بنگرید که چگونه برای جنگ با من بهانه می‌جوید!»

8. اما چون اِلیشَع، مرد خدا شنید که پادشاه اسرائیل جامه بر تن دریده است، برای او پیغام فرستاد که: «چرا جامۀ خود را می‌دَری؟ به آن مرد بگو نزد من آید تا بداند که در اسرائیل نبی‌ای هست.»

خوانده شده فصل کامل ۲پادشاهان 5