کتاب عهد عتیق

عهد جدید

۲تواریخ 31:10-21 هزارۀ نو (NMV)

10. و عَزَریا کاهنِ اعظم از خاندان صادوق پاسخ داد: «از وقتی قوم آوردنِ هدایا به خانۀ خداوند را آغاز کرده‌اند، خورده‌ایم و سیر شده‌ایم و فراوان نیز باقی نهاده‌ایم، زیرا که خداوند قوم خود را برکت داده و این همه باقی مانده است.»

11. آنگاه حِزِقیا دستور داد انبارها در خانۀ خداوند مهیا سازند، و چنین کردند.

12. و هدایا، ده‌یکها و چیزهای وقف‌شده را با امانتداری آوردند. کونَنیای لاوی بر آنها رئیس بود و پس از او، برادرش شِمعی.

13. یِحیئیل، عَزَریا، نَخَت، عَسائیل، یِریموت، یوزاباد، اِلیئیل، یِسمَخیا، مَخَت و بِنایا نیز مطابق آنچه حِزِقیای پادشاه و عَزَریا سرپرست خانۀ خدا تعیین کرده بودند، به عنوان ناظران زیرِ دست کونَنیا و برادرش شِمعی انجام‌وظیفه می‌کردند.

14. قوری پسر یِمنَۀ لاوی، نگهبان دروازۀ شرقی، بر قربانیهای اختیاریِ خدا نظارت داشت، تا هدایای خداوند و هدایای بسیار مقدسِ تقدیمی را تقسیم نماید.

15. عِدِن، مینیامین، یِشوعَ، شِمَعیا، اَمَریا و شِکَنیا دستیاران امین او در شهرهای کاهنان بودند، تا هدایا را میان برادرانشان، خواه پیر و خواه جوان، بر حسب گروههایشان تقسیم کنند.

16. آنان همچنین هدایا را میان تمام افراد مذکرِ سه ساله و بالاتر که در نسب‌نامه‌ها ثبت شده بودند تقسیم کردند، یعنی میان تمامی کسانی که برای انجام خدمت روزانه‌شان بر حسب وظایف و گروههایشان به خانۀ خداوند داخل می‌شدند،

17. و نیز میان کاهنانی که بر حسب خاندانهایشان در نسب‌نامه‌ها ثبت شده بودند، و نیز میان لاویانِ بیست ساله و بالاتر بر حسب وظایف و گروههایشان.

18. ایشان با تمامیِ کودکان، زنان، پسران و دخترانشان، یعنی تمامی جماعت، در نسب‌نامه‌ها ثبت شدند، زیرا خود را با امانتداری تقدیس کرده بودند.

19. و اما در خصوص کاهنانِ نسلِ هارون که در کشتزارهای اطراف شهرهایشان ساکن بودند، مردانی در چند شهر به نام تعیین شدند تا سهم‌ها را میان تمام افراد مذکر از کاهنان، و تمام آنانی که از لاویان در نسب‌نامه‌ها ثبت شده بودند، تقسیم کنند.

20. باری، حِزِقیا در سرتاسر یهودا بدین منوال عمل کرد، و آنچه را نزد یهوه خدایش نیکو و درست و راست بود به جا آورد.

21. او در هر کاری که برای خدمت خانۀ خدا بر طبق شریعت و فرمانها به جهت طلبیدن خدا بدان اقدام می‌کرد، آن را به تمامی دل انجام می‌داد، و کامیاب گردید.

خوانده شده فصل کامل ۲تواریخ 31