کتاب عهد عتیق

عهد جدید

۲تواریخ 20:16-32 هزارۀ نو (NMV)

16. فردا به مقابلۀ ایشان فرود آیید. اینک ایشان از سربالاییِ صیص بر خواهند آمد، و شما آنها را در انتهای وادی، مقابل بیابان یِروئیل خواهید یافت.

17. بر شما نخواهد بود که در این جنگ نبرد کنید، بلکه موضع خود را نگاه داشته، استوار بایستید و نجاتِ خداوند را که با شما خواهد بود، مشاهده کنید. ای یهودا و ای اورشلیم، ترسان و هراسان مباشید. فردا به مقابله با ایشان بیرون روید، و خداوند همراه شما خواهد بود.»

18. آنگاه یِهوشافاط خم شده، روی بر زمین نهاد، و تمامی یهودا و ساکنان اورشلیم به حضور خداوند افتاده، خداوند را پرستش کردند.

19. و لاویان نیز که از قُهاتیان و قورَحیان بودند، به پا خاستند و یهوه خدای اسرائیل را به آواز بسیار بلند ستایش کردند.

20. آنان بامدادان برخاسته، به سوی بیابان تِقوعَ بیرون رفتند. چون بیرون می‌رفتند، یِهوشافاط ایستاد و گفت: «ای یهودا و ای ساکنان اورشلیم، به من گوش فرا دهید! به یهوه خدایتان ایمان داشته باشید و استوار خواهید شد. به انبیای او ایمان داشته باشید و کامیاب خواهید گردید.»

21. یِهوشافاط پس از مشورت با قوم، کسانی را تعیین کرد تا پیش روی سپاه حرکت کرده، برای خداوند سرود بخوانند و فرّ قدوسیتش را بستایند، و بگویند:«خداوند را سپاس گویید،زیرا که محبتش جاودانه است.»

22. و چون ایشان شروع به سراییدن و ستایش کردند، خداوند برای مردانِ عَمّون و موآب و کوه سِعیر که بر یهودا حمله آورده بودند کمینها نهاد، و ایشان منهزم شدند.

23. مردان عَمّون و موآب بر ضد ساکنین کوه سِعیر به پا خاستند و ایشان را به نابودی کامل سپردند، و چون از کشتار ساکنین سِعیر فارغ شدند، هر یک دیگری را احاطه کرده، یکدیگر را نابود ساختند.

24. چون یهودا به دیدبانگاهِ بیابان رسیدند، به سوی آن گروه نگریستند، و اینک جز اجساد مردگان بر زمین ندیدند. هیچ‌کس جان به در نبرده بود.

25. چون یِهوشافاط و مردانش رفتند تا غنایم خویش برگیرند، در میان آنها اموال، جامه‌ها و اشیاء گرانبهای بسیار یافتند و آنها را برای خود برگرفتند، آن اندازه که نتوانستند حمل کنند. غنیمت به حدی زیاد بود که جمع‌آوری آن سه روز به طول انجامید.

26. در روز چهارم، ایشان در وادی برکت گرد آمدند، زیرا در آنجا خداوند را متبارک خواندند. از همین رو است که آن مکان را تا به امروز وادی برکت می‌خوانند.

27. آنگاه تمامی مردان یهودا و اورشلیم به رهبری یِهوشافاط با شادی به اورشلیم بازگشتند، زیرا خداوند ایشان را بر دشمنانشان شادمان ساخته بود.

28. آنان با چنگها و بربطها و کَرِناها به اورشلیم به خانۀ خداوند رفتند.

29. و ترس خدا بر تمامیِ ممالکِ کشورها مستولی شد، زیرا شنیدند که خداوند با دشمنان اسرائیل جنگیده است.

30. و اما مملکت یِهوشافاط در آرامش بود، زیرا که خدایش او را از هر سو آرامی بخشیده بود.

31. پس یِهوشافاط بر یهودا سلطنت کرد. او سی و پنج ساله بود که به پادشاهی رسید، و بیست و پنج سال در اورشلیم سلطنت کرد. نام مادرش عَزوبَه بود، دختر شِلحی.

32. یِهوشافاط در راههای پدرش آسا گام برمی‌داشت و از آنها انحراف نمی‌ورزید، و آنچه را که در نظر خداوند درست بود به جا می‌آورد.

خوانده شده فصل کامل ۲تواریخ 20