کتاب عهد عتیق

عهد جدید

۲تواریخ 1:11-16 هزارۀ نو (NMV)

11. خدا به سلیمان گفت: «از آنجا که این در دل تو بود، و مال و ثروت و شوکت یا جانِ دشمنانت را نطلبیدی، و نه حتی عمر دراز، بلکه حکمت و معرفت برای خود طلبیدی تا بر قوم من که تو را به پادشاهی بر ایشان نصب کرده‌ام حکمرانی کنی،

12. پس حکمت و معرفت به تو بخشیده خواهد شد. و مال و ثروت و شوکت نیز به تو خواهم بخشید، آن سان که هیچ‌یک از پادشاهان پیش از تو نداشته‌اند و آنان که پس از تو خواهند آمد نیز مانندِ آن را نخواهند داشت.»

13. آنگاه سلیمان از مکان بلندِ واقع در جِبعون، از حضور خیمۀ ملاقات به اورشلیم بازگشت، و بر اسرائیل سلطنت کرد.

14. سلیمان ارابه‌ها و سواران گِرد آورد. او هزار و چهارصد ارابه و دوازده هزار اسب‌سوار داشت، که آنها را در شهرهای ارابه‌ها و نزد پادشاه در اورشلیم مستقر ساخت.

15. پادشاه نقره و طلا را در اورشلیم به اندازۀ سنگ، و چوب سرو را به اندازۀ چوب چنار که در صحراست، فراوان ساخت.

16. اسبهای سلیمان از مصر و از قوئِه وارد می‌شد. بازرگانان پادشاه آنها را به بهای معین از قوئِه می‌خریدند.

خوانده شده فصل کامل ۲تواریخ 1