کتاب عهد عتیق

عهد جدید

۱پادشاهان 13:4-16 هزارۀ نو (NMV)

4. چون یِرُبعامِ پادشاه سخن مرد خدا را که بر ضد مذبح بِیت‌ئیل ندا کرده بود شنید، دست خود را از مذبح دراز کرده، گفت: «او را بگیرید!» ولی دستش که آن را به سوی مرد خدا دراز کرده بود خشک شد، به گونه‌ای که نتوانست آن را باز نزد خود پس کِشَد.

5. و مطابق با نشانی که مرد خدا به فرمان خداوند داده بود، مذبح شکافته شد، و خاکستر از روی مذبح ریخت.

6. پادشاه مرد خدا را گفت: «تمنا آن که نزد یهوه خدایت شفاعت کرده، برای من دعا کنی تا دستم به من باز داده شود.» پس مرد خدا نزد خداوند شفاعت کرد و دست پادشاه به او باز داده شد و به حالت نخست بازگشت.

7. آنگاه پادشاه به مرد خدا گفت: «به خانه‌ام بیا و تجدید قوا کن و تو را پاداش خواهم داد.»

8. اما مرد خدا به پادشاه پاسخ داد: «حتی اگر نیمی از خانۀ خود را به من ببخشی، همراه تو نخواهم آمد و در این مکان نه نان خواهم خورد و نه آب خواهم نوشید

9. زیرا خداوند مرا به کلام خود فرمان داده، گفت: ”نان مخور و آب منوش، و از راهی که آمده‌ای بازنگرد.“»

10. پس راه دیگری در پیش گرفت و از راهی که به بِیت‌ئیل آمده بود، بازنگشت.

11. و اما در بِیت‌ئیل نبی سالخورده‌ای می‌زیست. پسرانش آمده، هرآنچه را که مرد خدا آن روز در بِیت‌ئیل کرده بود و نیز سخنانی را که به پادشاه گفته بود، برای پدر خود بازگفتند.

12. پدرشان از ایشان پرسید: «از کدام راه رفت؟» و پسرانش راه بازگشت مرد خدا را که از یهودا آمده بود، به وی نشان دادند.

13. پس به پسرانش گفت: «الاغ را برایم زین کنید.» و چون الاغ را زین کردند، بر آن سوار شد

14. و در پی مرد خدا روانه گشته، او را زیر درخت بلوطی نشسته یافت. از او پرسید: «آیا تو همان مرد خدایی که از یهودا آمده است؟» پاسخ داد: «آری، من همانم.»

15. نبی به او گفت: «همراه من به خانه‌ام بیا و طعامی بخور.»

16. اما مرد خدا گفت: «نمی‌توانم همراه تو بازگردم و به خانه‌ات درآیم، و در این مکان نیز نه با تو نان می‌خورم و نه آب می‌نوشم.

خوانده شده فصل کامل ۱پادشاهان 13