کتاب عهد عتیق

عهد جدید

۱سموئیل 9:7-10 هزارۀ نو (NMV)

7. شائول به او گفت: «ولی اگر برویم، چه چیزی می‌توانیم برای او ببریم؟ نانهای خورجینمان تمام شده و هدیه‌ای نداریم که برای مرد خدا ببریم. پس چه داریم؟»

8. خادم دیگر بار در جواب شائول گفت: «من اینجا با خود ربع مثقال نقره دارم. آن را به مرد خدا خواهم داد تا به ما بگوید از کدامین راه باید برویم.»

9. در گذشته هرگاه کسی در اسرائیل برای درخواست چیزی از خدا می‌رفت، می‌گفت: «بیایید نزد بصیر برویم.» زیرا آن که امروز ’نبی‘ خوانده می‌شود، در گذشته ’بصیر‘ خوانده می‌شد.

10. پس شائول به خادم خود گفت: «نیکو گفتی؛ برویم.» بنابراین، به شهری که مرد خدا در آن بود، رهسپار شدند.

خوانده شده فصل کامل ۱سموئیل 9