کتاب عهد عتیق

عهد جدید

۱سموئیل 24:5-14 هزارۀ نو (NMV)

5. ولی بعد دچار عذاب وجدان شد، از آن رو که گوشۀ ردای شائول را بریده بود.

6. او به مردان خود گفت: «حاشا از من که به سرورم مسیح خداوند چنین کرده، دست خود را بر او دراز کنم، زیرا که او مسیح خداوند است.»

7. پس داوود با این سخنان مردان خود را متقاعد کرده، آنان را از حمله به شائول بازداشت. و اما شائول برخاست و از غار بیرون آمده، به راه خود رفت.

8. آنگاه داوود برخاسته، از غار بیرون آمد و شائول را از پشت سر صدا زده، گفت: «ای سرورم، پادشاه!» چون شائول به عقب نگریست، داوود خم شده، رویْ بر زمین نهاد و تعظیم کرد.

9. سپس به شائول گفت: «چرا به سخن آنان که می‌گویند، ”داوود قصد آزار تو دارد“، گوش می‌سپاری؟

10. اینک در این روز به چشمان خود دیدی که چگونه خداوند تو را امروز در غار به دست من تسلیم کرد. برخی گفتند تو را بکشم، اما من بر تو رحم کرده، گفتم: ”دست بر سرور خود دراز نخواهم کرد، زیرا که او مسیح خداوند است.“

11. ای پدر من، بنگر! گوشۀ ردایت را در دست من ببین! از اینکه گوشۀ ردایت را بریدم اما تو را نکشتم، بدان و دریاب که هیچ شرارت یا تمردی در من نیست. من به تو گناه نورزیده‌ام، هرچند تو در پیِ شکار جان منی تا آن را بستانی.

12. خداوند میان من و تو داوری کند. باشد که خداوند دادِ مرا از تو بستاند، اما دست من بر ضد تو نخواهد بود.

13. چنانکه ضرب‌المثل قدیمی می‌گوید: ”شرارت از شریران صادر می‌شود“، اما دست من بر تو دراز نخواهد شد.

14. پادشاه اسرائیل در پی که بیرون آمده است؟ که را تعقیب می‌کنی؟ سگی مرده، بلکه پشه‌ای را؟

خوانده شده فصل کامل ۱سموئیل 24