کتاب عهد عتیق

عهد جدید

۱سموئیل 14:1-17 هزارۀ نو (NMV)

1. روزی یوناتان، پسر شائول، به جوانی که سلاحش را حمل می‌کرد گفت: «بیا تا به قراول فلسطینیان که در آن طرف است بگذریم.» ولی به پدرش چیزی نگفت.

2. شائول در حومۀ جِبعَه زیر درخت اناری می‌ماند که در مِغرون است، و حدود ششصد مرد نیز همراهش بودند.

3. یکی از آنان اَخیّا، پسر اَخیطوب برادر ایخابود، پسر فینِحاس، پسر عیلی، کاهنِ خداوند در شیلوه بود که ایفود می‌پوشید. همراهان شائول نیز از رفتن یوناتان بی‌خبر بودند.

4. در گذرگاهی که یوناتان می‌خواست برای رسیدن به قراول فلسطینیان از آن بگذرد، دو صخرۀ تیز یکی بدین طرف و دیگری بدان طرف قرار داشت، به نامهای بوصیص و سِنِه.

5. یکی از این صخره‌ها در شمال گذرگاه، مقابل مِکماش بود و دیگری در جنوب، مقابل جِبَع.

6. یوناتان به جوانی که سلاحش را حمل می‌کرد، گفت: «بیا تا به قراول این ختنه‌ناشدگان برآییم. شاید که خداوند برای ما عمل کند، زیرا هیچ چیز نمی‌تواند خداوند را از نجات بخشیدن به دستِ افراد کثیر یا قلیل بازدارد.»

7. سلاحدارش به او گفت: «هر چه در دلت هست، انجام بده. پیش برو! اینک من در هرآنچه بخواهی با تو هستم.»

8. پس یوناتان گفت: «اینک به آن سو نزد این مردان برویم و خود را بر ایشان بنمایانیم.

9. اگر به ما گفتند: ”بازایستید تا ما نزد شما آییم“، همان جا می‌ایستیم و نزد ایشان نمی‌رویم.

10. اما اگر گفتند: ”نزد ما برآیید“، خواهیم رفت، چون این برای ما نشانه خواهد بود که خداوند آنان را به دست ما تسلیم کرده است.»

11. پس هر دو خود را بر قراول فلسطینیان نمایان ساختند. و فلسطینیان گفتند: «بنگرید! عبرانیان از سوراخهایی که خود را در آن پنهان کرده بودند، بیرون می‌آیند!»

12. پس قراولان به آواز بلند به یوناتان و سلاحدارش گفتند: «نزد ما برآیید تا درسی به شما بدهیم.» یوناتان به سلاحدار خود گفت: «از پی من بیا، زیرا خداوند آنان را به دست اسرائیل تسلیم کرده است.»

13. آنگاه یوناتان به دست و پای خود بالا رفت، و سلاحدارش نیز از پی او. فلسطینیان در برابر یوناتان نقش زمین می‌شدند، و سلاحدارش از پی او ایشان را می‌کُشت.

14. بدین‌سان، یوناتان و سلاحدارش در نخستین کشتار خود نزدیک به بیست تن را در زمینی حدود نیم جریب کشتند.

15. آنگاه وحشت و لرز بر اردوگاه، در صحرا و بر تمامی لشکر مستولی شد؛ قراولان و حتی مهاجمان بر خود لرزیدند. زمین نیز به لرزه درآمد و وحشت و لرزی عظیم واقع شد.

16. دیدبانان شائول در جِبعَۀ بِنیامین نگریسته، دیدند که انبوه لشکریان به هر سو پراکنده می‌شوند.

17. پس شائول به مردانی که همراهش بودند گفت: «اکنون شمارش کنید و ببینید چه کسی از میان ما رفته است.» آنان شمارش کرده، دیدند یوناتان و سلاحدارش غایبند.

خوانده شده فصل کامل ۱سموئیل 14