کتاب عهد عتیق

عهد جدید

۱تواریخ 12:8-18 هزارۀ نو (NMV)

8. برخی از جادیان در سنگر در بیابان به داوود پیوستند. آنان جنگاورانی توانا و آزموده بودند، مجرّب در به‌کارگیری سپر و نیزه. روی ایشان همچون روی شیر بود، و بسان غزالان بر کوهساران چابک بودند.

9. رئیس ایشان عِزِر بود، در جای دوّم عوبَدیا، سوّم اِلیاب،

10. چهارم مِشمَنَّه، پنجم اِرمیا،

11. ششم عَتّای، هفتم اِلیئیل،

12. هشتم یوحانان، نهم اِلزاباد،

13. دهم اِرمیا و یازدهم مکبَنّای.

14. این جادیان، رؤسای لشکر بودند؛ کوچکترین ایشان با یکصد تن، و بزرگترینشان با هزار تن برابری می‌کرد.

15. اینان بودند کسانی که در ماه نخست از اردن عبور کردند، آنگاه که از تمامی کناره‌هایش طغیان کرده بود، و همۀ کسانی را که در وادیها ساکن بودند، به طرف شرق و به طرف غرب، متواری ساختند.

16. برخی از مردان بِنیامین و یهودا نزد داوود به سنگر رفتند.

17. داوود به استقبال ایشان بیرون آمده، گفت: «اگر در صلح و صفا نزد من آمده‌اید تا یاری‌ام دهید، دل من با شما در پیوند خواهد بود، اما اگر آمده‌اید تا مرا به دشمنانم تسلیم کنید، با اینکه هیچ ظلمی در دستانم نیست، باشد که خدای پدرانمان این را ببیند و داوری کند.»

18. آنگاه روح بر عَماسای، رئیس آن سی، نازل شد، و او چنین گفت:«ای داوود، ما از آنِ توییم.ای پسر یَسا، ما با توییم.سلامتی، سلامتی بر تو باد!و سلامتی بر یارانت باد!زیرا خدایت تو را یاری می‌دهد.»پس داوود آنان را پذیرفت، و ایشان را سرداران لشکر ساخت.

خوانده شده فصل کامل ۱تواریخ 12