فصول

  1. 1
  2. 2
  3. 3
  4. 4
  5. 5
  6. 6
  7. 7
  8. 8
  9. 9
  10. 10
  11. 11
  12. 12
  13. 13
  14. 14
  15. 15
  16. 16
  17. 17
  18. 18
  19. 19
  20. 20
  21. 21
  22. 22
  23. 23
  24. 24
  25. 25
  26. 26
  27. 27
  28. 28
  29. 29
  30. 30
  31. 31
  32. 32
  33. 33
  34. 34
  35. 35
  36. 36
  37. 37
  38. 38
  39. 39
  40. 40
  41. 41
  42. 42
  43. 43
  44. 44
  45. 45
  46. 46
  47. 47
  48. 48
  49. 49
  50. 50

کتاب عهد عتیق

عهد جدید

پیدایش 9 هزارۀ نو (NMV)

1. آنگاه خدا نوح و پسرانش را برکت داد و به ایشان فرمود: «بارور و کثیر شوید و زمین را پر سازید.

2. ترس و هیبت شما بر همۀ جانوران زمین و بر همۀ پرندگان آسمان و بر هرآنچه بر زمین می‌خزد و بر همۀ ماهیان دریا خواهد بود؛ آنها به دستان شما سپرده شده‌اند.

3. هر جنبنده‌ای که حیات دارد، خوراک شما خواهد بود. همان‌گونه که گیاهان سبز را به شما دادم، اکنون همه چیز را به شما می‌بخشم.

4. اما گوشت را با حیاتش که خون آن باشد، مخورید.

5. به‌یقین تاوان خون شما را که حیات در آن است باز خواهم ستانید: از هر جانوری آن را باز خواهم ستانید. تاوان جان انسان را از دست همنوعش نیز باز خواهم ستانید.

6. «هر که خون انسان ریزد،خونش به دست انسان ریخته شود؛زیرا خدا انسان را به صورت خود ساخت.

7. و اما شما، بارور و کثیر شوید؛ بر زمین منتشر گردید و در آن بیفزایید.»

8. سپس خدا، نوح و پسرانش را با وی خطاب کرده، گفت:

9. «اینک من عهد خویش را با شما و پس از شما با فرزندان شما استوار می‌سازم،

10. و نیز با هر جانداری که با شما باشد، از پرندگان و چارپایان و همۀ جانوران زمین، یعنی با همۀ آنها که از کشتی بیرون آمدند؛ این برای همۀ جانوران زمین خواهد بود.

11. من عهد خود را با شما استوار می‌گردانم که دیگر هرگز هر ذی‌جسد به آب توفان هلاک نشود، و دیگر هرگز توفانی نباشد که همۀ زمین را ویران کند.»

12. و خدا گفت: «این است نشان عهدی که من میان خود و شما و هر جانداری که با شماست، برای همۀ نسلهای آینده می‌بندم.

13. رنگین‌کمان خود را در ابر قرار داده‌ام، و آن نشان عهدی خواهد بود که میان من و زمین است.

14. هرگاه ابرها را بر فراز زمین بگسترانم و رنگین‌کمان در ابرها پدیدار شود،

15. آنگاه عهد خود را با شما و هر جاندار ذی‌جسد به یاد خواهم آورد. و آبها دیگر هرگز سیل نخواهد شد تا هر ذی‌جسد را هلاک کند.

16. هرگاه رنگین‌کمان در ابرها پدیدار شود، آن را خواهم دید و عهد جاودانی میان خدا و هر جاندار ذی‌جسد را که بر زمین است به یاد خواهم آورد.»

17. پس خدا به نوح فرمود: «این است نشان عهدی که در میان خود و هر ذی‌جسدی که بر زمین است، استوار ساخته‌ام.»

پسران نوح

18. پسران نوح که از کشتی بیرون آمدند، سام و حام و یافِث بودند. حام پدر کنعان بود.

19. اینان سه پسر نوح بودند و مردمان تمامی جهان از ایشان منشعب شدند.

20. نوح به کِشتکاری زمین آغاز کرد، و تاکستانی غَرْس نمود.

21. او از شراب آن نوشیده، مست شد و خود را در میان خیمۀ خویش برهنه ساخت.

22. حام، پدر کنعان، برهنگی پدر را دید و دو برادر خویش را در بیرون خبر داد.

23. پس سام و یافِث ردایی برگرفته، آن را بر شانه‌های خویش افکندند و پس پس رفته، برهنگی پدر خود را پوشانیدند. ایشان روی به جانب دیگر داشتند و برهنگی پدر را ندیدند.

24. چون نوح از مستی خود به هوش آمد و دریافت که پسر کوچکتر با وی چه کرده است،

25. گفت:«لعنت بر کنعان!برادران خود را بندۀ بندگان باشد.»

26. و نیز گفت:«متبارک باد یهوه، خدای سام!کنعان بندۀ او باشد.

27. خدا یافِث را وسعت بخشد؛او در خیمه‌های سام ساکن شود،و کنعان بندۀ او باشد.»

28. نوح پس از توفان سیصد و پنجاه سال زندگی کرد.

29. پس روزهای زندگی نوح به تمامی نهصد و پنجاه سال بود؛ و او مرد.