کتاب عهد عتیق

عهد جدید

پیدایش 8:2-18 هزارۀ نو (NMV)

2. چشمه‌های ژرفا و پنجره‌های آسمان بسته شد؛ و باران از آسمان بازایستاد.

3. و آب رفته رفته از روی زمین برگشت. در پایان صد و پنجاه روز، آب کم شده بود.

4. در روز هفدهم از ماه هفتم، کشتی بر کوههای آرارات قرار گرفت.

5. تا ماه دهم، آب همچنان کاهش می‌یافت تا آن که در نخستین روز از ماه دهم، قله‌های کوهها نمایان گشت.

6. پس از چهل روز، نوح پنجره‌ای را که برای کشتی ساخته بود، گشود

7. و کلاغی را رها کرد. کلاغ به این سو و آن سو می‌رفت تا آن که زمین خشک شد.

8. سپس کبوتری را از نزد خویش رها کرد تا ببیند آیا آب از روی زمین فروکش کرده است.

9. ولی کبوتر نشیمنگاهی برای کف پاهای خود نیافت و نزد نوح به کشتی بازگشت، زیرا آب همۀ سطح زمین را پوشانیده بود. پس او دست خود را دراز کرد و کبوتر را گرفت و آن را نزد خود به کشتی بازگردانید.

10. نوح هفت روز دیگر درنگ کرد و دیگر بار کبوتر را از کشتی رها کرد.

11. شامگاهان، کبوتر نزد او بازگشت، و اینک برگ زیتون تازه‌ای به منقار داشت. پس نوح دانست که آب از روی زمین کم شده است.

12. او هفت روز دیگر نیز درنگ کرد و کبوتر را رها ساخت، و کبوتر دیگر نزد وی باز‌نگشت.

13. در ششصد و یکمین سال از زندگی نوح، در روز نخست از ماه نخست، آب از روی زمین خشک شد. آنگاه نوح سرپوش کشتی را برگرفت و دید که اینک سطح زمین خشک شده است.

14. در روز بیست و هفتم از ماه دوّم، زمین خشک شده بود.

15. آنگاه خدا به نوح گفت:

16. «از کشتی بیرون بیا، تو و زنت و پسرانت و زنان پسرانت همراه تو.

17. همۀ جاندارانی را که با تواَند، هر ذی‌جسدی را از پرندگان و چارپایان و همۀ خزندگانی که بر زمین می‌خزند، با خود بیرون آور تا بر زمین منتشر شده، در جهان بارور و کثیر گردند.»

18. پس نوح با پسرانش و زنش و زنان پسرانش بیرون آمد.

خوانده شده فصل کامل پیدایش 8