کتاب عهد عتیق

عهد جدید

پیدایش 44:16-27 هزارۀ نو (NMV)

16. یهودا پاسخ داد: «به سرورمان چه بگوییم، و چه جوابی بدهیم؟ چگونه بی‌گناهی خود را ثابت کنیم؟ خدا تقصیر بندگانت را دریافته است. اینک ما و آن که جام در دست او یافت شد، غلامان سرور خویش خواهیم بود.»

17. ولی یوسف گفت: «از من به دور باشد که چنین کنم! فقط مردی که جام در دست او یافت شد غلام من خواهد بود. بقیۀ شما به سلامت نزد پدرتان بازگردید.»

18. آنگاه یهودا نزدیک او رفت و گفت: «سرورم، تمنا دارم بگذاری بنده‌ات سخنی در گوش سرورم بگوید. و خشمت بر بنده‌ات افروخته نشود، زیرا تو چون خودِ فرعون هستی.

19. سرورم از بندگانش پرسید: ”آیا پدر یا برادری دارید؟“

20. و ما به سرورمان پاسخ دادیم: ”پدری داریم سالخورده، و برادری جوان که فرزند ایام پیری اوست. برادر آن پسر مرده است و او تنها پسر مادر خویش است که باقی مانده و پدرش او را دوست می‌دارد.“

21. آنگاه به بندگانت گفتی: ”او را نزد من آورید تا به چشم خود او را ببینم.“

22. و ما به سرور خویش گفتیم: ”آن پسر نمی‌تواند پدر خود را ترک گوید، چون اگر پدرش را ترک گوید، پدرش خواهد مرد.“

23. ولی تو به بندگانت گفتی: ”تا برادر کوچک خود را با خود نیاورید، روی مرا دیگر نخواهید دید.“

24. پس چون نزد بنده‌ات، پدر خویش رفتیم، سخنان سرورمان را بدو بازگفتیم.

25. آنگاه پدرمان گفت: ”بازگردید و کمی آذوقه برای ما بخرید.“

26. ولی ما گفتیم: ”نمی‌توانیم برویم. تنها اگر برادر کوچکمان با ما بیاید، خواهیم رفت. زیرا نمی‌توانیم روی آن مرد را ببینیم، مگر آن که برادر کوچکمان با ما باشد.“

27. آنگاه بنده‌ات پدرم به ما گفت: ”می‌دانید که همسرم دو پسر برای من بزاد.

خوانده شده فصل کامل پیدایش 44