کتاب عهد عتیق

عهد جدید

پیدایش 42:13-21 هزارۀ نو (NMV)

13. ایشان پاسخ دادند: «بندگانت دوازده برادرند، پسران یک مرد در سرزمین کنعان. اینک کوچکترین برادر امروز نزد پدر ما است و یک برادرمان نیز ناپدید شده است.»

14. یوسف به آنان گفت: «همان است که به شما گفتم: شما جاسوسانید!

15. و این‌گونه آزموده می‌شوید: به جان فرعون سوگند، که تا برادر کوچکتان به اینجا نیاید، از اینجا بیرون نخواهید رفت.

16. یکی را از میان خود بفرستید تا برادرتان را به اینجا آورد؛ بقیۀ شما در بند خواهید ماند تا سخنانتان را بیازمایم و ببینم آیا راست می‌گویید یا نه. وگرنه، به جان فرعون سوگند که جاسوسانید!»

17. یوسف سه روز همۀ آنان را با هم به زندان افکند.

18. و در روز سوّم یوسف به آنان گفت: «این را که می‌گویم انجام دهید تا زنده بمانید، زیرا من از خدا می‌ترسم:

19. اگر شما صادقید، یک برادر از میان شما در زندانی که شما هستید در بند بماند و بقیۀ شما بروید و غله برای خانواده‌های گرسنۀ خود ببرید.

20. ولی باید برادر کوچک خود را نزد من آورید تا سخنانتان تصدیق شود و نمیرید.» پس چنین کردند.

21. و به یکدیگر گفتند: «براستی که ما در خصوص برادر خود تقصیرکاریم. زیرا آنگاه که او به ما التماس می‌کرد، تنگی جانش را دیدیم، ولی گوش نگرفتیم. از همین روست که به این تنگی گرفتار آمده‌ایم.»

خوانده شده فصل کامل پیدایش 42