کتاب عهد عتیق

عهد جدید

پیدایش 39:16-23 هزارۀ نو (NMV)

16. پس جامۀ یوسف را کنار خود نهاد تا سرور او به خانه آمد.

17. و همان حکایت را برای او بازگفت که: «آن غلام عبرانی که برایمان آوردی نزد من درآمد تا مرا ریشخند کند.

18. ولی چون به صدای بلند فریاد برآوردم، جامه‌اش را نزد من رها کرد و از خانه بیرون دوید.»

19. پس چون سرور یوسف سخنان همسر خود را شنید که می‌گفت: «غلام تو با من چنین رفتار کرد»، خشم او افروخته شد.

20. و سرور یوسف او را گرفت و به زندانی که زندانیان پادشاه در بند بودند، افکند. و او آنجا در زندان ماند.

21. اما خداوند با یوسف بود، و به وی محبت می‌کرد، و نظر لطف رئیس زندان را به او جلب نمود.

22. پس رئیس زندان یوسف را بر همۀ زندانیانی که در بند بودند گمارد، و هر کاری در آنجا به دست یوسف انجام می‌گرفت.

23. و رئیس زندان با آنچه به دست یوسف سپرده بود، کاری نداشت، زیرا خداوند با یوسف بود، و او را در هر چه می‌کرد، کامیاب می‌ساخت.

خوانده شده فصل کامل پیدایش 39