کتاب عهد عتیق

عهد جدید

پیدایش 34:16-31 هزارۀ نو (NMV)

16. آنگاه دخترانمان را به شما خواهیم داد و دخترانتان را برای خود خواهیم ستاند؛ و با شما ساکن شده، با شما یک قوم خواهیم شد.

17. ولی اگر سخن ما را نپذیرید و ختنه نشوید، دخترمان را برگرفته، از اینجا خواهیم رفت.»

18. سخن ایشان، در نظر حَمور و در نظر پسرش شِکیم پسندیده آمد.

19. و آن جوان، که در خانۀ پدر از همه گرامی‌تر بود، در انجام این امر درنگ نکرد زیرا به دختر یعقوب دل باخته بود.

20. پس حَمور و پسرش شِکیم نزد دروازۀ شهرِ خود رفتند و به مردمان شهر گفتند:

21. «این مردمان با ما در صلح و صفایند. پس بگذاریم در این سرزمین ساکن شوند و در آن داد و ستد نمایند؛ زیرا در این سرزمین برای آنان نیز جای بسیار هست. می‌توانیم دختران آنها را به زنی بگیریم و آنها نیز دختران ما را بگیرند.

22. ولی تنها به این شرط حاضرند با ما ساکن شوند تا یک قوم باشیم که هر ذکوری از ما ختنه شود، چنانکه ایشان ختنه شده‌اند.

23. آیا احشام و اموال و همۀ چارپایانشان از آنِ ما نخواهد شد؟ پس بگذارید با آنان موافقت کنیم و با ما ساکن خواهند شد.»

24. پس همۀ کسانی که از دروازۀ شهر او بیرون آمده بودند، سخن حَمور و پسرش شِکیم را پذیرفتند و هر مردی در شهر ختنه شد.

25. روز سوّم، هنگامی که هنوز دردمند بودند، دو تن از پسران یعقوب یعنی شمعون و لاوی، برادران دینَه، شمشیرهای خود را برگرفتند و به‌دور از هر خطر به شهر حمله کردند و همۀ مردان شهر را کشتند.

26. آنها حَمور و پسرش شِکیم را به دَمِ شمشیر کشتند و دینَه را از خانۀ شِکیم برگرفتند و برفتند.

27. پسران یعقوب بر سر کشتگان ریختند و شهر را غارت کردند، زیرا خواهرشان دینَه را بی‌عصمت کرده بودند.

28. آنان گله‌ها و رمه‌ها و الاغان و هرآنچه را که در شهر و در مزرعه‌ها بود، گرفتند.

29. همۀ زنان و کودکان را به اسیری بردند و همۀ اموال و هر چه را که در خانه‌ها بود تاراج کردند.

30. آنگاه یعقوب به شمعون و لاوی گفت: «شما بر سر من بلا آوردید زیرا مرا در مشام ساکنان این سرزمین، یعنی کنعانیان و فِرِزّیان، بوی گند ساختید. شمارِ من اندک است و اگر آنان بر ضد من گرد آیند و بر من حمله آورند، من و اهل خانه‌ام نابود خواهیم شد.»

31. ولی آنان گفتند: «آیا او با خواهر ما همچون فاحشه رفتار کند؟»

خوانده شده فصل کامل پیدایش 34