کتاب عهد عتیق

عهد جدید

پیدایش 34:1-13 هزارۀ نو (NMV)

1. و اما دینَه، دختر لیَه، که او برای یعقوب زاده بود، برای دیدن دختران آن سرزمین بیرون رفت.

2. چون شِکیم پسر حَمورِ حِوی، که حاکم آن سرزمین بود، دینَه را دید، او را به‌زور گرفت و با وی همبستر شده، او را خوار ساخت.

3. او به دینَه دختر یعقوب دل بست و عاشق آن دختر شد و به وی سخنان دل‌آویز گفت.

4. و شِکیم به پدر خویش حَمور گفت: «این دختر را برایم به زنی بگیر.»

5. و اما یعقوب شنید که او دخترش دینَه را بی‌عصمت کرده است. ولی پسرانش با احشام او در صحرا بودند؛ پس سکوت کرد تا ایشان بیایند.

6. و حَمور پدر شِکیم نزد یعقوب بیرون آمد تا با او سخن بگوید.

7. پسران یعقوب چون ماجرا را شنیدند بی‌درنگ از دشت بازگشتند. آنان سخت برآشفته و خشمگین بودند، زیرا شِکیم، با همبستر شدن با دختر یعقوب، کاری ننگین در اسرائیل کرده بود، عملی که ناکردنی بود.

8. ولی حَمور به آنان گفت: «پسرم شِکیم دلباختۀ دختر شماست. تمنا دارم او را به پسرم به زنی دهید.

9. با ما وصلت کنید؛ دختران خویش را به ما بدهید و دختران ما را برای خود بستانید.

10. با ما ساکن شوید و این سرزمین در اختیار شما خواهد بود. در آن ساکن شوید و داد وستد کنید و املاک حاصل نمایید.»

11. شِکیم نیز به پدر و برادران دینَه گفت: «نظر لطف بر من افکنید و هرآنچه به من بگویید، خواهم داد.

12. هر اندازه شیربها و پیشکش که از من بخواهید، هر چه بگویید خواهم داد. فقط این دختر را به زنی به من بدهید.»

13. اما پسران یعقوب، به شِکیم و پدرش حَمور با مکر پاسخ دادند، زیرا خواهرشان دینَه را بی‌عصمت کرده بود.

خوانده شده فصل کامل پیدایش 34