کتاب عهد عتیق

عهد جدید

پیدایش 28:6-13 هزارۀ نو (NMV)

6. و اما عیسو دانست که اسحاق یعقوب را برکت داده و به فَدّان‌اَرام فرستاده است تا از آنجا زنی برای خود بگیرد، و در حین برکت دادن، او را امر فرموده است که «از دختران کنعانی زن مگیر،»

7. و اینکه یعقوب نیز از پدر و مادر خویش فرمان برده و به فَدّان‌اَرام رفته است.

8. پس چون عیسو دانست که زنان کنعانی خوشایند پدرش اسحاق نیستند،

9. نزد اسماعیل رفت و افزون بر زنانی که داشت، مَحَلَت دختر اسماعیل پسر ابراهیم را که خواهر نِبایوت بود به زنی گرفت.

10. و اما یعقوب بِئِرشِبَع را ترک گفته، به سوی حَران روانه شد.

11. و به مکانی رسید و شب را در آنجا به سر برد، زیرا آفتاب غروب کرده بود. او سنگی از آنجا برگرفت و زیر سر خود نهاده، در همان جا خوابید.

12. و خوابی دید که اینک پلکانی بر زمین بر پاست که سرش به آسمان می‌رسد و فرشتگان خدا بر آن صعود و نزول می‌کنند.

13. و هان خداوند بر بالای آن ایستاد و گفت: «من یهوه، خدای پدرت ابراهیم و خدای اسحاق هستم. سرزمینی را که بر آن خفته‌ای به تو و به نسل تو خواهم داد.

خوانده شده فصل کامل پیدایش 28