کتاب عهد عتیق

عهد جدید

پیدایش 24:45-49 هزارۀ نو (NMV)

45. «پیش از آن که از گفتن این در دل خویش فارغ شوم، رِبِکا کوزه بر دوش بیرون آمد، و به چشمۀ پایین رفت و آب کشید، و من به او گفتم: ”لطفاً مرا بنوشان.“

46. او بی‌درنگ کوزه‌اش را از روی دوش خود پایین آورد و گفت: ”بنوش، و من به شترانت نیز آب خواهم داد.“ پس نوشیدم و او به شتران نیز آب داد.

47. از او پرسیدم: ”دخترِ که هستی؟“ گفت: ”دختر بِتوئیل، پسر ناحور که مِلکَه او را برای وی زایید.“ پس حلقه را در بینی او و دستبندها را بر دستانش نهادم.

48. آنگاه خم شدم و خداوند را پرستش کردم. و خداوند، خدای آقایم ابراهیم را متبارک خواندم که مرا به راه راست هدایت کرده بود تا دخترِ برادرِ آقایم را برای پسرش بگیرم.

49. حال مرا بگویید آیا می‌خواهید به آقایم محبت و وفاداری نشان دهید؟ و اگر نه، مرا گویید تا به طرف راست یا چپ رهسپار شوم.»

خوانده شده فصل کامل پیدایش 24