کتاب عهد عتیق

عهد جدید

پیدایش 23:1-14 هزارۀ نو (NMV)

1. سارا صد و بیست و هفت سال زندگی کرد؛ این بود سالهای عمر سارا.

2. و او در قَریه‌اَربَع که حِبرون باشد در سرزمین کنعان درگذشت، و ابراهیم رفت تا برای سارا ماتم کند و بگرید.

3. آنگاه ابراهیم از کنار مُردۀ خود برخاست و حیتّی‌ها را خطاب کرده، گفت:

4. «من در میان شما غربت اختیار کرده و مقیم گشته‌ام. قطعه زمینی به جهت آرامگاه در میان خود به من بفروشید تا بتوانم مرده‌ام را از پیش رویم دفن کنم.»

5. حیتّی‌ها به ابراهیم پاسخ دادند:

6. «ای سرور ما، سخنمان را بشنو. تو در میان ما رهبری بزرگ هستی. مُردۀ خود را در بهترین مقبره‌های ما دفن کن. هیچ‌یک از ما مقبرۀ خویش را از تو دریغ نخواهیم داشت که مُردۀ خود را به خاک بسپاری.»

7. آنگاه ابراهیم برخاست و در برابر مردم آن سرزمین، یعنی حیتّیان، تعظیم کرد،

8. و ایشان را خطاب کرده، گفت: «اگر راضی هستید که مُردۀ خویش را از پیش روی خود دفن کنم، پس تمنا دارم به عِفرون پسر صوحَر برای من سفارش کنید

9. تا غار مَکفیلَه را که از املاک اوست و در انتهای زمینش قرار دارد، به من بفروشد. از او بخواهید تا آن را به بهای کامل به جهت آرامگاه، در نظر شما به ملکیت من بدهد.»

10. و عِفرون در میان حیتّیان نشسته بود، و او در حضور همۀ حیتّیان که به دروازۀ شهر او آمده بودند، به ابراهیم پاسخ داد:

11. «نه، سرورم! سخن مرا بشنو؛ من آن زمین را به تو می‌بخشم و غاری را که در آن است به تو می‌دهم. من آن را در حضور مردم خود به تو می‌دهم. مُردۀ خود را دفن کن.»

12. ابراهیم دوباره در برابر مردم آن سرزمین تعظیم کرد،

13. و در حضور آنان به عِفرون گفت: «تمنا دارم سخن مرا بشنوی. من بهای زمین را پرداخت خواهم کرد. آن را از من بپذیر تا مُردۀ خود را در آنجا دفن کنم.»

14. عِفرون به ابراهیم پاسخ داد:

خوانده شده فصل کامل پیدایش 23