کتاب عهد عتیق

عهد جدید

پیدایش 20:8-14 هزارۀ نو (NMV)

8. بامدادان، اَبیمِلِک زود برخاست و همۀ خادمان خویش را فرا خواند، و همۀ این امور را بدیشان بازگفت. آنان بسیار ترسیدند.

9. آنگاه اَبیمِلِک ابراهیم را فرا خواند و به او گفت: «این چیست که به ما کردی؟ چه گناهی به تو ورزیده بودم که من و مملکتم را به تقصیری بزرگ آلوده ساختی و کارهای ناکردنی با من کردی؟»

10. و اَبیمِلِک از ابراهیم پرسید: «چه دیدی که این کار را کردی؟»

11. ابراهیم پاسخ داد: «با خود گفتم: ”در این مکان هیچ ترسی از خدا نیست، و مرا به سبب همسرم خواهند کشت.“

12. وانگهی، او براستی خواهر من و دختر پدرم است، ولی نه دختر مادرم؛ و همسر من گشت.

13. و هنگامی که خدا مرا از خانۀ پدرم آواره کرد، به همسرم گفتم: ”محبتی که باید در حق من بکنی این است که هر جا برویم، دربارۀ من بگویی: او برادر من است.“»

14. پس اَبیمِلِک گوسفندان و گاوان و غلامان و کنیزان گرفته، به ابراهیم بخشید، و همسرش سارا را به وی بازگردانید.

خوانده شده فصل کامل پیدایش 20