کتاب عهد عتیق

عهد جدید

مزمور 40:1-9 هزارۀ نو (NMV)

1. انتظارِ بسیار برای خداوند کشیدم،و به من مایل شده، فریادم را شنید.

2. او مرا از چاه هلاکت برآوردو از گل و لای برکشید؛و پاهایم را بر صخره نهادو گامهایم را مستحکم فرمود.

3. سرودی تازه در دهانم گذاشت،سرود ستایش خدایمان را.بسیاری این را دیده، خواهند ترسیدو بر خداوند توکل خواهند کرد.

4. خوشا به حال کسی که بر خداوند توکل دارد،و به متکبران روی نمی‌آورد،به کسانی که از پی دروغ گمراه می‌شوند.

5. ای یهوه خدای من،تو کارهای شگفت خود راو تدبیرهای خویش را برای ما،بس کثیر گردانیده‌ای؛کسی را با تو قیاس نتوان کرد.اگر بخواهم آنها را بازگویم و بیان کنم،بیش از حدِ شمار است.

6. به قربانی و هدیه رغبت نداشتی،اما گوشهای مرا گشودی؛قربانی تمام‌سوز و قربانی‌گناه را مطالبه نکردی.

7. آنگاه گفتم: «اینک من می‌آیم!در طومار کتاب درباره‌ام نوشته شده است؛

8. آرزویم، ای خدایم،انجام اراده توست؛شریعت تو در دل من است.»

9. در جماعت بزرگ به عدالت نجاتبخش تو بشارت داده‌ام؛من لبان خویش بازنداشته‌ام، چنانکه تو می‌دانی ای خداوند.

خوانده شده فصل کامل مزمور 40