کتاب عهد عتیق

عهد جدید

مزمور 18:1-9 هزارۀ نو (NMV)

1. ای خداوند، ای قوّت من، تو را دوست می‌دارم.

2. خداوند صخرۀ من است، دژ من و رهانندۀ من؛خدایم صخرۀ من است که در او پناه می‌جویم؛او سپر من است، شاخ نجات و قلعۀ بلندم.

3. خداوند را که شایان ستایش است می‌خوانم،و از دشمنانم نجات می‌یابم.

4. بندهای مرگ مرا فرو پیچیده بود،و سیلابهای نابودی بر من هجوم آورده بود؛

5. بندهای هاویه به دورم تنیده بود،و دامهای مرگ رویارویم بود.

6. در تنگی خویش، خداوند را خواندم،و نزد خدایم فریاد کمک بلند کردم.او از معبد خود صدایم را شنید،و فریاد کمکم به درگاه وی، به گوشش رسید.

7. آنگاه زمین متزلزل شد و به جنبش درآمد،بنیان کوهها بلرزید و مرتعش گشت؛زیرا او به خشم آمده بود.

8. از بینی‌اش دود برآمد؛از دهانش آتشِ سوزنده برجَهید،و اخگرهای سوزان از او شعله برکشید.

9. آسمان را خم کرد و فرود آمد؛تاریکی غلیظ زیر پاهایش بود.

خوانده شده فصل کامل مزمور 18