کتاب عهد عتیق

عهد جدید

مزمور 139:14-24 هزارۀ نو (NMV)

14. تو را سپاس می‌گویم، زیرا عجیب و مَهیب ساخته شده‌ام؛اعمال تو شگفت‌انگیزند،جان من این را نیک می‌داند.

15. استخوانبندی‌ام از تو پنهان نبود،چون در نهان ساخته می‌شدم.آنگاه که در ژرفای زمین تنیده می‌شدم،

16. دیدگانت کالبد شکل ناگرفتۀ مرا می‌دید.همۀ روزهایی که برایم رقم زده شددر کتاب تو ثبت گردید،پیش از آنکه هیچ‌یک هنوز پدید آمده باشد.

17. خدایا، اندیشه‌های تو برایم چه ارجمند است!جملۀ آنها چه عظیم است!

18. اگر بخواهم آنها را بر‌شمارم،از دانه‌های شن فزونتر است.وقتی که بیدار می‌شوم،هنوز با تو‌ام.

19. خدایا، کاش که شریران را می‌کشتی!ای مردمان خون‌ریز، از من دور شوید!

20. اینان به نیت بد از تو سخن می‌گویند؛دشمنانت نام تو را به باطل می‌برند.

21. خداوندا، آیا از آنان که از تو نفرت دارند، متنفر نیستم،و از آنان که علیه تو برمی‌خیزند، کراهت ندارم؟

22. آری، با نفرت کامل از آنان متنفرم،و ایشان را دشمن خویش می‌شمارم.

23. خدایا مرا بیازما و دلم را بشناس؛مرا امتحان کن و دغدغه‌هایم را بدان.

24. ببین که آیا در من راه اندوهبار هست،و به راه جاودانی هدایتم فرما.

خوانده شده فصل کامل مزمور 139