کتاب عهد عتیق

عهد جدید

مزمور 109:9-27 هزارۀ نو (NMV)

9. فرزندانش بی‌پدر گردندو زنش بی‌شوهر.

10. باشد که فرزندانش آواره شوند و گدایی کنند،و ویرانه‌های خانۀ خویش را جستجو نمایند.

11. باشد که طلبکار همۀ دارایی‌اش را ضبط کند،و بیگانگان دسترنجش را به یغما برند.

12. باشد که کسی بر او احسان نکندو بر یتیمانش نظر لطف نیفکند.

13. باشد که خاندانش منقطع شود،و نامشان در نسل بعد محو گردد.

14. باشد که معصیت پدرانش در حضور خداوند به یاد آورده شود،و گناه مادرش هرگز محو نگردد؛

15. آنها پیوسته در مد نظر خداوند باشد،تا یاد ایشان را از زمین برکَنَد.

16. زیرا محبت‌کردن را در نظر نیاورد،بلکه فقیران و نیازمندان را تعقیب نمود،و شکسته‌دلان را، تا به مرگ.

17. چون لعنت کردن را دوست می‌داشت،بر سر خودش فرود آمده؛و چون در برکت دادن رغبت نداشت،از او دور شده است.

18. لعنت کردن را همچون جامه بر تن کرد،پس همچون آب به اندرونش داخل گشته،و همچون روغن به استخوانهایش درآمده است.

19. باشد که آن لعنتها همچون ردایی باشد که بر گِرد خود می‌پیچد،و همچون کمربندی که همواره بر میان می‌بندد.

20. باشد که خداوند مدعیان مرا چنین سزا دهد،آنان را که بر جان من به بدی سخن می‌گویند.

21. اما تو ای خداوندگارْ یهوه،به‌خاطر نام خود برای من عمل کن؛و چون محبت تو نیکوست، مرا برهان.

22. زیرا من فقیر و نیازمندم،و دلم در اندرونم مجروح است.

23. همچون سایۀ شامگاهی رخت بسته‌ام،و همچون ملخ تکانده شده‌ام.

24. زانوانم از روزه لرزان است؛پیکرم زار و نحیف گشته است.

25. مضحکۀ مدعیان شده‌ام؛چون مرا بینند، سر می‌جنبانند.

26. ای یهوه خدایم، یاری‌ام فرما؛بر حسب محبت خویش، نجاتم بخش.

27. بگذار بدانند که این دست توست،که تو، ای خداوند، آن را کرده‌ای.

خوانده شده فصل کامل مزمور 109