کتاب عهد عتیق

عهد جدید

مزمور 109:4-19 هزارۀ نو (NMV)

4. در جواب دوستی، مدعی من می‌گردند،در حالی که من برایشان دعا می‌کنم.

5. نیکی مرا با بدی پاداش می‌دهند،و محبت مرا با نفرت.

6. می‌گویند مردی شریر بر ضد او بگمار؛بگذار مدعی به جانب راستش بایستد.

7. چون محاکمه‌اش می‌کنند، مجرم بیرون آید،و دعایش گناه محسوب گردد.

8. روزهایش اندک باشند،و منصب نظارتش را دیگری بگیرد.

9. فرزندانش بی‌پدر گردندو زنش بی‌شوهر.

10. باشد که فرزندانش آواره شوند و گدایی کنند،و ویرانه‌های خانۀ خویش را جستجو نمایند.

11. باشد که طلبکار همۀ دارایی‌اش را ضبط کند،و بیگانگان دسترنجش را به یغما برند.

12. باشد که کسی بر او احسان نکندو بر یتیمانش نظر لطف نیفکند.

13. باشد که خاندانش منقطع شود،و نامشان در نسل بعد محو گردد.

14. باشد که معصیت پدرانش در حضور خداوند به یاد آورده شود،و گناه مادرش هرگز محو نگردد؛

15. آنها پیوسته در مد نظر خداوند باشد،تا یاد ایشان را از زمین برکَنَد.

16. زیرا محبت‌کردن را در نظر نیاورد،بلکه فقیران و نیازمندان را تعقیب نمود،و شکسته‌دلان را، تا به مرگ.

17. چون لعنت کردن را دوست می‌داشت،بر سر خودش فرود آمده؛و چون در برکت دادن رغبت نداشت،از او دور شده است.

18. لعنت کردن را همچون جامه بر تن کرد،پس همچون آب به اندرونش داخل گشته،و همچون روغن به استخوانهایش درآمده است.

19. باشد که آن لعنتها همچون ردایی باشد که بر گِرد خود می‌پیچد،و همچون کمربندی که همواره بر میان می‌بندد.

خوانده شده فصل کامل مزمور 109