کتاب عهد عتیق

عهد جدید

مزمور 109:18-23 هزارۀ نو (NMV)

18. لعنت کردن را همچون جامه بر تن کرد،پس همچون آب به اندرونش داخل گشته،و همچون روغن به استخوانهایش درآمده است.

19. باشد که آن لعنتها همچون ردایی باشد که بر گِرد خود می‌پیچد،و همچون کمربندی که همواره بر میان می‌بندد.

20. باشد که خداوند مدعیان مرا چنین سزا دهد،آنان را که بر جان من به بدی سخن می‌گویند.

21. اما تو ای خداوندگارْ یهوه،به‌خاطر نام خود برای من عمل کن؛و چون محبت تو نیکوست، مرا برهان.

22. زیرا من فقیر و نیازمندم،و دلم در اندرونم مجروح است.

23. همچون سایۀ شامگاهی رخت بسته‌ام،و همچون ملخ تکانده شده‌ام.

خوانده شده فصل کامل مزمور 109