کتاب عهد عتیق

عهد جدید

مراثی اِرمیا 3:47-57 هزارۀ نو (NMV)

47. خوف و خطر بر ما عارض گشته،خرابی و ویرانی؛

48. به سبب ویرانیِ قوم عزیزم،جویهای اشک از دیدگانم روان است.

49. «چشمانم بی‌امان اشک می‌ریزدو باز نمی‌ایستد،

50. تا اینکه خداوند از آسماننظر کند و ببیند.

51. به سبب جملۀ دختران شهرم،چشمانم جان مرا قرین اندوه می‌سازد.

52. «آنان که بی‌سبب دشمن من بودند،مرا همچون مرغی تعقیب کردند؛

53. جان مرا به گودالی فرو افکندند،و سنگها بر من فرو ریختند؛

54. آبها از سرم گذشت،و گفتم: ”دیگر هلاک شدم.“

55. «آنگاه خداوندا،از اعماق سیاهچال نامت را خواندم؛

56. تو تمنایم را شنیدی:”گوش خود را بر فریاد کمکم مبند!“

57. چون تو را خواندم، نزدیک آمدی،و فرمودی: ”مترس!“

خوانده شده فصل کامل مراثی اِرمیا 3