کتاب عهد عتیق

عهد جدید

مراثی اِرمیا 3:11-22 هزارۀ نو (NMV)

11. مرا از راهم بیرون کشیده و پاره پاره کرده است،و آنگاه مرا در حالِ زارم وانهاده است.

12. کمان خود را برکشیده،و مرا هدف تیرهایش ساخته است.

13. تیرهای تَرکِش خویش رابه جگرم فرو برده است.

14. مضحکۀ همۀ قومها گشته‌ام؛تمامی روز بر من سرود تمسخر می‌خوانند.

15. مرا به چیزهای تلخ سیر کرده،از اَفسَنتین مستم کرده است.

16. دندانهایم را به سنگریزه‌ها شکسته،و مرا در خاک پایمال کرده است.

17. جانم از آسایش محروم است،و سعادتمندی را از یاد برده‌ام.

18. پس گفتم: «دیگر تاب تحمل ندارم،و امیدم به خداوند بر باد شده است.»

19. مصیبت و سرگردانی‌ام را به یاد آور،اَفسَنتین و زهر تلخ را!

20. جانم آنها را پیوسته به یاد می‌آوردو در درونم افسرده می‌شود.

21. لیکن به این می‌اندیشم،و از این رو امیدوار خواهم بود:

22. محبتهای خداوند هرگز پایان نمی‌پذیرد،زیرا که رحمتهای او بی‌زوال است؛

خوانده شده فصل کامل مراثی اِرمیا 3