کتاب عهد عتیق

عهد جدید

غزل غزل‌ها 7:4-11 هزارۀ نو (NMV)

4. گردنت همچون بُرجِ عاج است،و چشمانت برکه‌های حِشبون،بر کنار دروازۀ بَیت‌رَبّیم.بینی‌ات چون برج لبنان است،که روی به سوی دمشق دارد.

5. سرت بر تو همچون کوهِ کَرمِل است،و گیسوانت مانند ارغوان،که پادشاه به حلقه‌های آن گرفتار آمده است!

6. وه که چه زیبا و چه دلپسندی،ای عشق،با همۀ لذتهایت!

7. قامت تو همچون نخل است،و سینه‌هایت مانند خوشه‌های خرما!

8. گفتم به درخت نخل برآیم،و خوشه‌هایش برگیرم؛سینه‌هایت چونان خوشه‌های تاکْ باد،رایحۀ نَفَسَت، همچون سیبها،

9. و دهانت همچون بهترینْ باده‌ها!به نرمی از گلوی دلداده‌ام پایین می‌رود،و به ملایمت بر لب و دندانها جاری می‌شود.

10. من از آنِ دلداده‌ام هستم،و اشتیاق او بر من است.

11. بیا ای دلدادۀ من،بیا تا به صحرا بیرون رویم،و شب را در دهات به روز آوریم.

خوانده شده فصل کامل غزل غزل‌ها 7