کتاب عهد عتیق

عهد جدید

غزل غزل‌ها 4:3-8 هزارۀ نو (NMV)

3. لبانت غنچه‌ای است باریک و سرخ،و دهانت چه زیباست!شقیقه‌هایت از پسِ روی‌بَندِ تو،همچون پار‌ۀ انار است.

4. گردنت برج داوود را مانَد،که به جهت اسلحه‌خانه بنا شده است.بر آن هزار سپر آویخته است،که جملگی چون سپرهای جنگاوران است.

5. سینه‌هایت همچون دو بچه‌آهوست،همچون بره‌های توأمان غزال،به چَرا در میان سوسن‌زاران.

6. پیش از آنکه سپیده بَردمد،و سایه‌ها دامن بَرکِشند،من به کوهِ مُر خواهم رفتو به تپۀ کُندُر.

7. ای نازنین من، تو به‌تمامی زیبایی؛در تو هیچ عیبی نیست.

8. با من از لبنان بیا، ای عروسم؛با من از لبنان بیا!از قُلۀ اَمانَه و از بلندای سِنیر و حِرمون،از کُنام شیران و کوه‌های پلنگانبه زیر بیا!

خوانده شده فصل کامل غزل غزل‌ها 4