کتاب عهد عتیق

عهد جدید

عاموس 7:2-17 هزارۀ نو (NMV)

2. و وقتی ملخان تمامی گیاه زمین را خورده بودند، گفتم: «آه ای خداوندگارْ یهوه، استدعا دارم که ببخشایی! کاش که یعقوب می‌توانست بایستد، زیرا که بسیار کوچک است.»

3. و خداوند از این کار منصرف گردید. پس خداوند گفت: «چنین نخواهد شد.»

4. این است آنچه خداوندگارْ یهوه به من نشان داد: اینک خداوندگارْ یهوه آتش را به جهت داوری فرا می‌خوانْد. آتش، ژرفای عظیم را فرو بلعید و زمین را سوزانید.

5. پس گفتم: «ای خداوندگارْ یهوه استدعا دارم دست بداری! کاش که یعقوب می‌توانست بایستد، زیرا بسیار کوچک است.»

6. و خداوند از این کار منصرف گردید. پس خداوندگارْ یهوه گفت: «این نیز نخواهد شد.»

7. این است آنچه او به من نشان داد: اینک خداوندگار در کنار دیواری ساخته شده با شاقول ایستاده بود، و شاقولی به دست داشت.

8. و خداوند مرا گفت: «ای عاموس، چه می‌بینی؟» گفتم: «شاقولی.» آنگاه خداوندگار گفت: «اینک من شاقولی در میان قوم خود اسرائیل می‌گذارم؛ و دیگر بار از گناهشان چشم نخواهم پوشید.

9. مکانهای بلند اسحاق منهدم خواهد شد و عبادتگاههای اسرائیل ویران خواهد گشت، و من بر ضد خاندان یِرُبعام، با شمشیر بر خواهم خاست.»

10. آنگاه اَمَصیا، کاهن بِیت‌ئیل، پیامی برای یِرُبعام، پادشاه اسرائیل فرستاده، گفت: «عاموس در میان خاندان اسرائیل علیه تو دسیسه می‌چیند، و این سرزمین تاب تحمل سخنان او را ندارد.

11. زیرا عاموس چنین می‌گوید:«”یِرُبعام به شمشیر خواهد مرد،و اسرائیل به‌یقین از سرزمین خویش به تبعید خواهد رفت.“»

12. آنگاه اَمَصیا به عاموس گفت: «ای نبی، برو و به سرزمین یهودا بگریز. آنجا نان بخور و آنجا نبوّت کن؛

13. اما در بِیت‌ئیل دیگر نبوّت مکن، زیرا اینجا عبادتگاه شاهانه و معبد حکومت است.»

14. عاموس در پاسخ اَمَصیا گفت: «من نه نبی هستم، نه پسر نبی، بلکه رَمه‌بان بودم و انجیر پرورش می‌دادم.

15. اما خداوند مرا از پسِ گله برگرفت و مرا گفت: ”برو و بر قوم من اسرائیل نبوّت کن.“

16. پس حال کلام خداوند را بشنو:«تو می‌گویی، ”بر ضد اسرائیل نبوّت مکن،و علیه خاندان اسحاق موعظه منما.“

17. «بنابراین، خداوند چنین می‌گوید:«”زن تو در شهر فاحشگی خواهد کرد،پسران و دخترانت به شمشیر خواهند افتاد،و زمین تو به ریسمانِ اندازه‌گیری تقسیم خواهد شد؛تو خود در سرزمین نجس خواهی مردو اسرائیل به‌یقین از سرزمین خویش به تبعید خواهد رفت.“»

خوانده شده فصل کامل عاموس 7