فصول

  1. 1
  2. 2
  3. 3
  4. 4
  5. 5
  6. 6
  7. 7
  8. 8
  9. 9
  10. 10
  11. 11
  12. 12
  13. 13
  14. 14

کتاب عهد عتیق

عهد جدید

زکریا 3 هزارۀ نو (NMV)

رؤیا دربارۀ کاهن اعظم

1. آنگاه او یِهوشَع کاهن اعظم را به من نشان داد که در حضور فرشتۀ خداوند ایستاده بود. و شیطان به جانب راست یِهوشَع ایستاده بود تا او را متهم کند.

2. خداوند به شیطان گفت: «ای شیطان، خداوند تو را توبیخ کند! خداوند که اورشلیم را برگزیده است، تو را توبیخ کند! آیا این مرد چوبِ نیم‌سوزی نیست که از میان آتش برگرفته شده است؟»

3. و یِهوشَع جامۀ چرکین بر تن، به حضور فرشته ایستاده بود.

4. فرشته به کسانی که در برابر یِهوشَع ایستاده بودند، گفت: «جامۀ چرکین از تنش به در آورید.» و به یِهوشَع گفت: «اینک تقصیرت را از تو بیرون کردم، و جامۀ فاخر بر تو خواهم پوشانید.»

5. نیز گفت دستاری طاهر بر سرش بگذارند. پس دستاری طاهر بر سرش نهادند و جامه بر تنش کردند. و فرشتۀ خداوند ایستاده بود.

6. آنگاه فرشتۀ خداوند یِهوشَع را نصیحت کرده، گفت:

7. «خداوند لشکرها چنین می‌فرماید: اگر در راههای من سلوک کنی و حکم مرا نگاه داری، آنگاه سرپرستی خانۀ مرا بر عهده خواهی داشت و مسئول نگهداری از صحنهای من خواهی بود، و تو را در میان آنان که اینجا می‌ایستند، بار خواهم داد.

8. حال، ای یِهوشَع کاهن اعظم، بشنو، تو و یارانت که به حضورت می‌نشینند، چراکه آنان مردان نشانه هستند: زیرا هان من خادم خود ’شاخه‘ را خواهم آورد.

9. اینک سنگی را که در برابر یِهوشَع نهاده‌ام بنگر، سنگ واحدی را که هفت جانب دارد. هان خداوند لشکرها می‌فرماید: من نقش آن را حَک خواهم کرد، و گناه این سرزمین را در یک روز رفع خواهم نمود.

10. آری، خداوند لشکرها می‌گوید: در آن روز، هر یک از شما همسایۀ خود را زیر درخت مو و درخت انجیر خویش دعوت خواهید کرد.»