1. در ایامی که داوران حکم میراندند، در سرزمین اسرائیل قحطی شد. پس، مردی از بِیتلِحِمِ یهودا، با همسر و دو پسرش به دیار موآب رفت تا در آنجا غربت گزیند.
2. نام آن مرد اِلیمِلِک، و نام همسرش نَعومی بود، و پسرانش مَحلون و کِلیون نام داشتند. ایشان اِفراتیانی از بِیتلِحِمِ یهودا بودند. پس ایشان به دیار موآب رفته، در آنجا ماندند.
3. اما اِلیمِلِک، شوهر نَعومی درگذشت و او با دو پسرش باقی ماند.
4. آن پسران زنان موآبی برای خود گرفتند که نام یکی عُرپَه و نام دیگری روت بود. ایشان نزدیک به ده سال در آنجا زندگی کردند.
5. اما هر دوی آنان، یعنی مَحلون و کِلیون نیز جان سپردند. بدینسان آن زن بدون شوهر و دو پسرش باقی ماند.
6. پس نَعومی با عروسانش برخاست تا از دیار موآب بازگردد، زیرا در دیار موآب شنیده بود که خداوند به یاری قوم آمده و بدانها خوراک داده است.
7. او با دو عروسش از مکانی که در آن ساکن بود، روانه شد تا به سرزمین یهودا بازگردد.