کتاب عهد عتیق

عهد جدید

روت 1:1-11 هزارۀ نو (NMV)

1. در ایامی که داوران حکم می‌راندند، در سرزمین اسرائیل قحطی شد. پس، مردی از بِیت‌لِحِمِ یهودا، با همسر و دو پسرش به دیار موآب رفت تا در آنجا غربت گزیند.

2. نام آن مرد اِلیمِلِک، و نام همسرش نَعومی بود، و پسرانش مَحلون و کِلیون نام داشتند. ایشان اِفراتیانی از بِیت‌لِحِمِ یهودا بودند. پس ایشان به دیار موآب رفته، در آنجا ماندند.

3. اما اِلیمِلِک، شوهر نَعومی درگذشت و او با دو پسرش باقی ماند.

4. آن پسران زنان موآبی برای خود گرفتند که نام یکی عُرپَه و نام دیگری روت بود. ایشان نزدیک به ده سال در آنجا زندگی کردند.

5. اما هر دوی آنان، یعنی مَحلون و کِلیون نیز جان سپردند. بدین‌سان آن زن بدون شوهر و دو پسرش باقی ماند.

6. پس نَعومی با عروسانش برخاست تا از دیار موآب بازگردد، زیرا در دیار موآب شنیده بود که خداوند به یاری قوم آمده و بدانها خوراک داده است.

7. او با دو عروسش از مکانی که در آن ساکن بود، روانه شد تا به سرزمین یهودا بازگردد.

8. اما نَعومی به دو عروس خود گفت: «بروید؛ هر یک از شما به خانۀ مادری خویش بازگردید. خداوند بر شما احسان کند، چنانکه شما بر آن مردگان و بر من احسان کردید.

9. خداوند عطا کند که هر یک از شما در خانۀ شوهر خود آسایش یابید!» آنگاه ایشان را بوسید. آنان به صدای بلند گریستند

10. و به او گفتند: «به‌یقین با تو نزد قومت بازمی‌گردیم.»

11. ولی نَعومی گفت: «ای دخترانم، برگردید. چرا با من بیایید؟ آیا پسران دیگر در رحِم دارم تا برای شما شوهر باشند؟

خوانده شده فصل کامل روت 1