کتاب عهد عتیق

عهد جدید

داوران 3:10-26 هزارۀ نو (NMV)

10. پس روح خداوند بر عُتنِئیل آمد، و او اسرائیل را داوری کرد. عُتنِئیل به نبرد بیرون رفت، و خداوند کوشان‌رِشعَتاییم پادشاه اَرام را به دست او تسلیم نمود. و دست عُتنِئیل بر کوشان‌رِشعَتاییم چیره گشت.

11. پس آن سرزمین چهل سال در آرامش بود. آنگاه عُتنِئیل پسر قِناز مرد.

12. و بنی‌اسرائیل بار دیگر آنچه را که در نظر خداوند بد بود به جا آوردند. پس خداوند، عِجلون پادشاه موآب را بر اسرائیل قدرت بخشید، زیرا در نظر خداوند شرارت ورزیده بودند.

13. عِجلون، عَمّونیان و عَمالیقیان را نزد خویش گرد آورد، و رفته، اسرائیل را شکست داد؛ پس ایشان شهر نخلستان را به تصرف درآوردند.

14. بنی‌اسرائیل عِجلون پادشاه موآب را هجده سال بندگی کردند.

15. اما چون بنی‌اسرائیل نزد خداوند فریاد برآوردند، او نجات‌دهنده‌ای برایشان برانگیخت، یعنی ایهود پسر جیرای بِنیامینی را که مردی چپ دست بود. بنی‌اسرائیل به دست او برای عِجلون پادشاه موآب خَراج فرستادند.

16. ایهود برای خود شمشیری دو دم به درازای یک ذِراع ساخت و آن را زیرِ جامۀ خویش بر ران راست خود بست.

17. او خَراج را به عِجلون پادشاه موآب که مردی به‌غایت فربه بود، تقدیم کرد.

18. و چون از تقدیم خَراج فارغ شد، کسانی را که خَراج را آورده بودند مرخص نمود.

19. اما خودش نزد بتهای نزدیک جِلجال برگشت و گفت: «ای پادشاه، برایت پیغامی محرمانه دارم.» پادشاه فرمود: «سکوت!» و ملازمانش جملگی از حضور او بیرون رفتند.

20. آنگاه ایهود نزد عِجلون که در بالاخانۀ تابستانی خود تنها نشسته بود، رفت و گفت: «از جانب خدا برایت پیغامی دارم.» پس پادشاه از جایگاه خود برخاست.

21. آنگاه ایهود با دست چپ، شمشیر را از ران راست خود برکشید و آن را در شکم پادشاه فرو برد،

22. چندان که دستۀ شمشیر نیز با تیغۀ آن در شکم عِجلون فرو رفت، و پیه روی تیغه را پوشانید، زیرا که ایهود شمشیر را از شکم او بیرون نکشید؛ و روده‌هایش بیرون آمد.

23. آنگاه ایهود به ایوان بیرون رفته، درهای بالاخانه را بر او بست و قفل کرد.

24. پس از رفتن او، خدمتکاران آمدند و چون دیدند درهای بالاخانه قفل است، با خود گفتند: «به‌یقین در بالاخانۀ تابستانی، قضای حاجت می‌کند.»

25. آنان آنقدر منتظر ماندند تا خجل شدند، و چون پادشاه باز هم درهای بالاخانه را نگشود، کلید گرفته درها را گشودند، و اینک سرورشان مرده بر زمین افتاده بود.

26. در همان حال که آنها درنگ می‌کردند، ایهود گریخت و از محل بتها گذشته، به سِعیرَت فرار کرد.

خوانده شده فصل کامل داوران 3