کتاب عهد عتیق

عهد جدید

دانیال 7:10-18 هزارۀ نو (NMV)

10. نهری از آتشْ جاری شده،از پیش روی او بیرون می‌آمد.هزاران هزار خدمتش می‌کردند،و کُرورها کُرور به حضورش ایستاده بودند.دیوان بر پا شد،و دفترها گشوده گردید.

11. «آنگاه به سبب آوای سخنان تکبر‌آمیزی که آن شاخ می‌گفت، به نگریستن ادامه دادم. و چون می‌نگریستم، آن وحش کشته شد و بدنش نابود گشته، به آتش سوزان سپرده شد.

12. و اما در خصوص وحشهای دیگر، حکومت از ایشان گرفته شد، اما طول عمر تا زمانی و تا وقتی به ایشان داده شد.

13. «چون در رؤیاهای شب می‌نگریستم،دیدم که به ناگاه کسی مانند پسر انسانبا ابرهای آسمان می‌آمد.او نزد قدیم‌الایام رسید،و او را به حضور وی آوردند.

14. حکومت و جلال و پادشاهی به او داده شد،تا تمامی قومها و ملتها و زبانها او را خدمت کنند.حکومت او حکومتی است جاودانه و بی‌زوال،و پادشاهی او زایل نخواهد شد.

15. «و اما من، دانیال، روحم در اندرونم پریشان شد و رؤیاهای سرم مرا مضطرب ساخت.

16. به یکی از کسانی که آنجا ایستاده بودند، نزدیک شدم و حقیقت همۀ آن امور را از او جویا گشتم. پس او تعبیر آنها را برایم چنین شرح داد:

17. ”آن چهار وحش بزرگ، چهار پادشاهند که از زمین بر خواهند خاست.

18. اما مقدسینِ آن متعال پادشاهی را خواهند گرفت، و آن را تا ابدالاباد در تصرف خواهند داشت.“

خوانده شده فصل کامل دانیال 7