کتاب عهد عتیق

عهد جدید

دانیال 4:27-35 هزارۀ نو (NMV)

27. پس، پادشاها، مشورت من تو را پسند آید: با پارسایی، خویشتن را از گناهانِ خود به دور دار، و با شفقت بر فقیران، از خطایای خویش اجتناب کن تا کامروایی‌ات به طول انجامد.»

28. این همه بر نبوکدنصرِ پادشاه واقع شد.

29. در آخرِ دوازده ماه، چون او بر بام کاخ سلطنتیِ بابِل قدم می‌زد،

30. گفت: «آیا این بابِل بزرگ نیست که من آن را به نیروی عظیم خویش، چون خانۀ سلطنت، برای فَرّ و شکوه خود ساخته‌ام؟»

31. این سخن هنوز بر زبان پادشاه بود که ندایی از آسمان در رسیده، گفت: «ای نبوکدنصرِ پادشاه، به تو اعلام می‌شود که سلطنت از تو برگرفته شده است.

32. تو را از میان مردمان خواهند راند و مسکن تو با جانوران صحرا خواهد بود. تو را چون گاوان علف خواهند خورانید، و هفت زمان بر تو خواهد گذشت تا آنگاه که دریابی آن متعال است که در حکومت بشری حکم می‌رانَد و آن را به هر که بخواهد می‌بخشد.»

33. در همان دَم، این سخن بر نبوکدنصر واقع شد. او از میان مردمان رانده شده، چون گاوان علف می‌خورد و بدنش از شبنم آسمان تَر می‌شد تا موهایش چون پرهای عقاب بلند شد و ناخنهایش چون چنگال پرندگان گردید.

34. در پایان آن روزها، من، نبوکدنصر، چشمان خود را به سوی آسمان برافراشتم، و عقل من به من برگشت. آنگاه آن متعال را متبارک خواندم و او را که تا به ابد زنده است، ستایش و تکریم کردم.زیرا سلطنت او سلطنتی است جاودانی،و پادشاهی‌اش، نسل اندر نسل؛

35. ساکنان زمین جملگی هیچ شمرده می‌شوند،و او بر طبق ارادۀ خویش عمل می‌کند،در میان لشکر آسمان و ساکنان زمین.کسی را یارای آن نیست که دست او را بازدارد،یا او را بگوید: «چه کرده‌ای؟»

خوانده شده فصل کامل دانیال 4