کتاب عهد عتیق

عهد جدید

دانیال 10:14-21 هزارۀ نو (NMV)

14. حال آمده‌ام تا تو را دربارۀ آنچه در روزهای آخر بر قوم تو واقع خواهد شد فهم بخشم، زیرا رؤیا مربوط به روزهایی است که هنوز باید بیاید.»

15. چون این‌گونه سخنان به من می‌گفت، روی بر زمین نهاده، گنگ شدم.

16. به ناگاه کسی شبیه بنی‌آدم لبانم را لمس کرد. پس دهان گشودم و سخن گفتم. به آن که در برابرم ایستاده بود، گفتم: «سرور من، از این رؤیا دردی جانکاه مرا درگرفته و دیگر هیچ نیرویی ندارم.

17. چگونه خدمتگزار سرورم با کسی همچون سرورم سخن توانَد گفت، حال آنکه هیچ نیرویی در من نیست و نَفَس هم در من نمانده است؟»

18. پس آن که شبیه انسان بود دیگر بار مرا لمس کرد و به من نیرو بخشید،

19. و گفت: «ای مرد بسیار محبوب، مترس. سلامتی بر تو باد. قوی و دلیر باش.» چون با من سخن می‌گفت، نیرو گرفتم و گفتم: «سرورم، سخن بگو، زیرا مرا نیرو بخشیدی.»

20. گفت: «آیا می‌دانی از چه سبب نزدت آمده‌ام؟ اکنون باز خواهم گشت تا با رئیسِ پارس بجنگم، و چون بیرون روم، هان رئیس یونان خواهد آمد.

21. با این حال، تو را از آنچه در مکتوبِ حق نگاشته شده آگاه خواهم کرد. کسی جز رئیس شما میکائیل نیست که همراه من با اینها مقابله کند.

خوانده شده فصل کامل دانیال 10