کتاب عهد عتیق

عهد جدید

حِزقیال 31:1-10 هزارۀ نو (NMV)

1. در روز اوّلِ ماهِ سوّم از سال یازدهم، کلام خداوند بر من نازل شده، گفت:

2. «ای پسر انسان، به فرعون پادشاه مصر و به خلق بی‌شمارش بگو:«در عظمت خویش به که شباهت داری؟

3. اینک آشور سرو آزادی در لبنان بود،با شاخه‌های زیبا و برگهای سایه‌گستر؛قامتی رعنا داشت،و سر به ابرها می‌سایید.

4. آبها آن را نمو می‌داد،و ژرفا قامتش را برمی‌افراشت؛نهرهای آن به هر طرفِ بوستانش جاری می‌شد،و جویبارهایش را به جانب همۀ درختان صحرا گسیل می‌داشت.

5. پس فراتر از همۀ دیگر درختان صحرا قد برافراشته،شاخه‌هایش فزونی گرفت و بلند شد،و از فراوانیِ آب به هر طرف بگسترد.

6. همۀ مرغان هوادر میان شاخه‌هایش آشیان می‌کردند،و همۀ وحوش صحرازیر شاخه‌هایش بچه می‌آوردند،و همۀ قومهای بزرگزیر سایه‌اش می‌زیستند.

7. در بزرگی خود زیبا بود،در بلندی شاخه‌هایش،زیرا که ریشه‌هایش نزد آبهای بسیار پایین رفته بود.

8. حتی سروهای آزادِ باغِ خدا را یارای رقابت با آن نبود،و نه صنوبرها را یارای هم‌ترازی با شاخه‌هایش،و یا چنارها را یارای همانندی با تَرکه‌های آن.هیچ درختی در باغ خدا،در زیبایی نظیر او نبود.

9. من آن را به انبوه شاخه‌ها زیبا ساختم،تا جایی که جملۀ درختان عدن در باغ خدا بر او حسد بردند.

10. «پس خداوندگارْ یهوه چنین می‌فرماید: از آن رو که او قد برافراشت و سر بر ابرها سائید و از بلندی قامتش دلش مغرور شد،

خوانده شده فصل کامل حِزقیال 31