فصول

  1. 1
  2. 2
  3. 3
  4. 4
  5. 5
  6. 6
  7. 7
  8. 8
  9. 9
  10. 10
  11. 11
  12. 12

کتاب عهد عتیق

عهد جدید

جامعه 6 هزارۀ نو (NMV)

1. و بلایی دیگر زیر آفتاب دیدم که بر آدمیان سخت سنگینی می‌کند:

2. آن که خدا به او ثروت و اموال و عزّت می‌دهد، به گونه‌ای که از هرآنچه آرزو می‌کند هیچ کم ندارد، اما توانِ بهره‌مندی از آن را به وی نمی‌دهد بلکه بیگانه‌ای از آن بهره می‌برَد. این نیز بطالت است و مصیبتِ اندوهبار.

3. اگر کسی را یکصد پسر باشد و سالیان دراز نیز زندگی کند، به گونه‌ای که روزهای عمرش بسیار باشد، اما جانش از نیکویی‌های زندگی کام نگیرد و او را خاکسپاریِ شایسته نباشد، می‌گویم طفل سقط شده از او بهتر است!

4. زیرا به بطالت می‌آید و در تاریکی می‌رود، و نامش در تاریکی مستور می‌گردد.

5. با اینکه آفتاب را ندیده و چیزی ندانسته، بیش از آن یک استراحت می‌پذیرد

6. که هرچند دو بار، و هر بار هزار سال نیز زندگی کند، هیچ نیکویی نمی‌بیند. آیا همه به یک جا نمی‌روند؟

7. تمام محنت انسان برای دهان اوست؛ با وجود این، اشتهایش هرگز سیری نمی‌پذیرد.

8. زیرا مرد حکیم را بر نادان چه امتیاز است؟ و فقیری را که می‌داند چه‌سان نزد زندگان رفتار کند، چه منفعت؟

9. دیدنِ چشم از شهوتِ نَفْس بهتر است. این نیز بطالت است و در پی باد دویدن.

10. هر چه هست، نامش از پیش بر زبان آورده شده، و هر چه آدمی هست هم‌اکنون شناخته شده است؛ و او قادر به مجادله با نیرومندتر از خود نیست.

11. هر چه سخن بیشتر، بطالت بیشتر، و آدمی را از آن چه سود؟

12. زیرا کیست که بداند انسان را در چند صباحِ عمرِ باطلش که چون سایه در گذر است، چه چیز نیکوست؟ کیست که آدمی را از آنچه پس از او زیر آفتاب رُخ خواهد داد، باخبر سازد؟