کتاب عهد عتیق

عهد جدید

جامعه 4:4-9 هزارۀ نو (NMV)

4. آنگاه دیدم همۀ تلاشها و همۀ موفقیتها از سَرِ رَشک به همسایه برمی‌خیزد. پس این نیز بطالت است و در پیِ باد دویدن.

5. نادان دست بر دست می‌گذاردو گوشتِ تن خودش را می‌خورَد.

6. یک مُشت با آرامش،بِه از دو مُشت با مشقّتو از پیِ باد دویدن!

7. و باز زیر آفتاب بطالتی دیگر دیدم:

8. شخصی تنها و بی‌کس،که او را نه پسری است و نه برادری؛محنت او را پایانی نیست،اما چشمانش از ثروت سیر نمی‌شود؛هرگز نمی‌پرسد: «برای کِه محنت می‌کشم،و خود را از خوشی محروم می‌سازم؟»این نیز بطالت است،و مشغلۀ مصیبت‌بار.

9. دو از یک بهترند، زیرا ایشان را از محنتشان اُجرت نیکو حاصل می‌شود.

خوانده شده فصل کامل جامعه 4