فصول

  1. 1
  2. 2
  3. 3
  4. 4
  5. 5
  6. 6
  7. 7
  8. 8
  9. 9
  10. 10
  11. 11
  12. 12

کتاب عهد عتیق

عهد جدید

جامعه 3 هزارۀ نو (NMV)

زمانی برای هر چیز

1. برای هر چیز زمانی است و هر امری را زیر آسمان، وقتی:

2. وقتی است برای زاده شدن و وقتی برای مردن؛وقتی برای کاشتن و وقتی برای برکندنِ آنچه کاشته شده؛

3. وقتی برای کُشتن و وقتی برای شفا دادن؛وقتی برای ویران کردن و وقتی برای بنا نمودن؛

4. وقتی برای گریه و وقتی برای خنده؛وقتی برای ماتم و وقتی برای رقص؛

5. وقتی برای دور افکندن سنگها و وقتی برای گِرد آوردن آنها؛وقتی برای در آغوش کشیدن و وقتی برای خود‌داری از آن.

6. وقتی برای جُستن و وقتی برای از دست دادن؛وقتی برای نگاه داشتن و وقتی برای دور افکندن؛

7. وقتی برای دریدن و وقتی برای دوختن؛وقتی برای سکوت و وقتی برای سخن گفتن؛

8. وقتی برای محبت و وقتی برای نفرت؛وقتی برای جنگ و وقتی برای صلح.

کارِ بنی‌آدم

9. کارگر را از محنت خویش چه سود؟

10. من کاری را که خدا به بنی‌آدم سپرده تا بدان مشغول باشد، مشاهده کردم.

11. او هر چیز را در وقتش زیبا ساخته است. نیز ابدیت را در دلهای ایشان نهاده است، بی‌آنکه بتوانند آغاز و انجامِ کار خدا را دریابند.

12. می‌دانم که آدمیان را چیزی بهتر از آن نیست که مادام که زنده‌اند، شادمان باشند و نیکی کنند،

13. و اینکه هر یک بخورند و بنوشند و از دسترنج خویش خرسند باشند، که این موهبتِ خداست.

14. و دریافتم که هرآنچه خدا می‌کند، تا به ابد پایدار است و چیزی نتوان بر آن افزود یا از آن کاست. خدا آن را به عمل می‌آورد تا آدمیان از او بترسند.

15. آنچه از پیش بوده، هم‌اکنون نیز هست، و آنچه خواهد بود، از پیش بوده است. و خدا آنچه را ‌‌گذشته است، بازمی‌جوید.

از خاک به خاک

16. همچنین زیر آفتاب دیدم که در جایگاه عدالت، شرارت است، و در جایگاه انصاف، ظلم.

17. پس در دل خویش گفتم: خدا پارسا و شریر را داوری خواهد کرد، زیرا هر امری را زمانی است و هر کاری را وقتی.

18. نیز دربارۀ بنی‌آدم در دل خویش گفتم: خدا ایشان را می‌آزماید تا خود دریابند که وحوشی بیش نیستند.

19. زیرا بنی‌آدم و وحوش را یک سرنوشت است. همان‌گونه که این می‌میرد، آن نیز می‌میرد. آری، همه را یک نَفَس است، و آدمی را بر وحوش برتری نیست، زیرا همه چیز باطل است.

20. همه به یک جا می‌روند: همه از خاکند و همه به خاک بازمی‌گردند.

21. کیست که بداند روح انسان به بالا صعود می‌کند یا روح حیوان به قعر زمین فرو می‌رود؟

22. پس دیدم که آدمی را چیزی بهتر از این نیست که در کار خویش شادمان باشد، زیرا که نصیب او همین است. زیرا کیست که انسان را بازآوَرَد تا ببیند پس از او چه خواهد شد؟