32. زیرا تاک ایشان از تاک سُدوم است،و از تاکستانهای عَمورَه؛انگورهایشان زهرآگین است،و خوشههایشان تلخ؛
33. شرابشان زهر مار است،و سم کشندۀ افعی.
34. «”آیا این همه نزد من ذخیره نشده،و در خزانههای من مختوم نگردیده است؟
35. انتقام از آنِ من است، و سزا از آنِ من،برای زمانی که پاهای ایشان بلغزد؛زیرا روز مصیبتشان نزدیک است،و قضای ایشان میشتابد.“
36. زیرا خداوند قوم خود را داوری خواهد کرد،و بر خدمتگزاران خویش شفقت خواهد نمود،آنگاه که بیند نیرویشان پایان گرفته،و از آنان کسی باقی نمانده، چه برده و چه آزاد.
37. پس خواهد گفت: ”خدایان ایشان کجایند،صخرهای که در آن پناه میجستند؛
38. که پیه قربانیهای ایشان را میخوردند،و از شراب هدایای ریختنیشان مینوشیدند؟آنان برخیزند و یاریتان دهند!و شما را پناهگاه باشند!
39. «”حال ببینید که من خود، اویم!خدایی دیگر جز من نیست.میمیرانم و زنده میکنم؛مجروح میسازم و شفا میبخشم؛و از دست من رهانندهای نیست.
40. دست خویش به آسمان برمیافرازم،و به زنده بودنم تا ابد سوگند میخورم.
41. اگر شمشیر براق خویش را تیز سازمو داوری را به دست خود گیرم،از دشمنان خویش انتقام خواهم کشید،و آنان را که از من بیزارند مکافات خواهم داد.
42. تیرهای خود را سرمستِ خون خواهم ساخت،سرمستِ خون کشتگان و اسیران؛و شمشیر من گوشت خواهد خورد،گوشت سر رهبران دشمن را.“